چكيده
حوادث پر التهاب ماههاي ابتدايي شكلگيري انقلاب اسلامي، ضرورت بسيج همگاني ملت براي دفاع از امنيت كشور در برابر ناآراميهاي ايجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ايجاد كرده بود. در اين ميان، ماجراي تسخير لانهي جاسوسي توسط دانشجويان پيرو خط امام و آشكار شدن تبديل اين سفارتخانه به پايگاهي براي جاسوسي و توطئهافكني برضد نظام جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي را در شرايط ويژهي «رويارويي مستقيم با آمريكا» قرار داد. تهديد آمريكاييها براي حملهي نظامي به قصد آزادي جاسوسان، دغدغهاي بود كه ضرورت وجود نيروي منسجم، آموزش ديده، نظامي، انقلابي و مردمي براي دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامي را بيش از گذشته، فراهم آورد. در چنين شرايطي بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني(ره)، در 5 آذر 1358 صادر گرديد. حضرت امام در همان ايام در ديدار با جمعي از پاسداران، دربارهي ضرورت دفاع از كشور فرمودند:
حوادث پر التهاب ماههاي ابتدايي شكلگيري انقلاب اسلامي، ضرورت بسيج همگاني ملت براي دفاع از امنيت كشور در برابر ناآراميهاي ايجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ايجاد كرده بود. در اين ميان، ماجراي تسخير لانهي جاسوسي توسط دانشجويان پيرو خط امام و آشكار شدن تبديل اين سفارتخانه به پايگاهي براي جاسوسي و توطئهافكني برضد نظام جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي را در شرايط ويژهي «رويارويي مستقيم با آمريكا» قرار داد. تهديد آمريكاييها براي حملهي نظامي به قصد آزادي جاسوسان، دغدغهاي بود كه ضرورت وجود نيروي منسجم، آموزش ديده، نظامي، انقلابي و مردمي براي دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامي را بيش از گذشته، فراهم آورد. در چنين شرايطي بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني(ره)، در 5 آذر 1358 صادر گرديد. حضرت امام در همان ايام در ديدار با جمعي از پاسداران، دربارهي ضرورت دفاع از كشور فرمودند:
«مملكت اسلامى بايد همهاش نظامى باشد. تعليمات نظامى داشته باشد ... يك مملكت بعد از يك چند سالى بشود يك كشورى با 20 ميليون جوان كه دارد 20 ميليون تفنگدار داشته باشد. 20 ميليون ارتش داشته باشد و اين يك هم چه مملكتى آسيب بردار نيست.»[1]
از آن روز تاكنون بسيج در عرصههاي مختلف حضوري موفقيت آميز داشته است كه بيشك هيچ مجموعهي ديگري نميتوانست جايگزين آن گردد. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با فرماندهان گردانهاي عاشوراي بسيج سراسر كشور اين دوران باشكوه حضور بسيج در صحنهي دفاع از انقلاب را چنين توصيف ميكنند:
«اين نيروهاي مردمي كه اگر نبودند - اين بسيج اگر نبود، اين نيروي عظيم حزب الله اگر نبود - در جنگ هم شكست ميخورديم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم در اين چند سال شكست ميخورديم و آسيبپذير بوديم. كارخانهي ما را ميخواستند به تعطيلي بكشانند؛ نيروي حزب اللهي از داخل كارخانه ميزد به سينهشان. مزرعهي ما را در اوايل انقلاب ميخواستند آتش بزنند؛ نيروي حزب اللهي از همان وسط بيابانها و روستاها و مزارع، ميزد توي دهانشان. خيابانها را ميخواستند به اغتشاش بكشند؛ نيروي حزب اللهي ميآمد سينه سپر ميكرد و در مقابلشان ميايستاد. جنگ هم كه معلوم است! اين، آن نيروي اصلي كشور است. نظام اسلامي متكي به اين نيروست.» [2]
پايان 8 سال دفاع مقدس و مقاومت همه جانبه ملت در برابر متجاوزين، سرآغاز فصلي نو پيش روي انقلاب اسلامي بود: «دوران بازسازي و سازندگي»! در اين ميان برخي زمزمهها به گوش ميرسيد كه با پايان يافتن شرايط جنگي كشور و فرا رسيدن دوران صلح و آرامش، زمان آن فرا رسيده است كه برخي نهادهاي انقلابي - از جمله مجموعهي بسيج مستضعفين - نيز به پايان كار خود نزديكي شوند و انحلال خود را اعلام نمايند. به عبارتي ديگر، پايان جنگ تحميلي به معناي پايان عمر بسيج تعبير گرديد. اين نداهاي شوم از سه خاستگاه متفاوت، مطرح و شنيده ميشد:
1- دشمنان انقلاب اسلامي و در رأس آنها آمريكا كه بيشترين ضربه را از بسيج و بسيجيان خورده بودند، به وسيلهي جنگ تبليغاتي و رسانهاي خود اين خط را دنبال ميكردند.
2- خاستگاه دوم اين ادعا نزد كساني بود كه در طول دههي اول انقلاب به طور مستقيم در صحنههاي پر خطر انقلاب حضور نداشتند و تنها از دور نظارهگر حوادث بودند. عافيت طلباني كه مشكلات و سختيها را از نزديك لمس نكرده و در يك همسويي با بيگانگان، متأثر از القائات آنان همان سخنان را تكرار ميكردند.
3- گروه سوم نيز برخي جريانهاي سياسي بودند كه به نهادهاي انقلابي از جمله بسيج به عنوان مانعي پيش روي اغراض و اهداف سياسي خويش در بهرهگيري بيشتر از قدرت مينگريستند و بدين جهت طرح بازنشستگي بسيج را مطرح ميساختند.
در اين بين رهبر انقلاب به عنوان ايدئولوگ و مفسر بزرگ انقلاب اسلامي، چنين ابراز ميدارند:
«من در جواب آن سؤال آغازين كه جايگاه بسيج در كشور ما بعد از دوران جنگ كجاست؟ ميگويم كه بسيج بايد با همان روحيه و شور و قدرت دوران جنگ باقي بماند و جوانان آموزش ببينند و سازماندهي شوند و آمادگي و حضور پيدا كنند.»[3]
معظمله در نقد ديدگاه سه جريان ياد شده، ميفرمايند:
«خيليها ميخواستند بعد از تمام شدن جنگ، چنين وانمود كنند كه بسيج تمام شد. اين، يك تلقين شيطاني بود كه شايد دستهاي دشمن هم در آن بيتأثير نبود. اما من عرض ميكنم كه بسيج تمام شدني نيست. بسيج بايد روز به روز توسعه پيدا كند و قوي شود. روحيهي بسيجي و معرفت بسيجي بايد فراگير شود، تا اين كشور بتواند بار سنگيني را كه بر دوش دارد - كه همان بار هدايت الهي و سعادت انسانهاست - به سر منزل برساند. لذا، بسيج، تمام شدني نيست.» [4]
ايشان در جايي ديگر تأكيد فرمودند:
«بعضي تصور كردند كه با پايان جنگ، بسيج هم پايان خواهد گرفت. بعضي هم صلاحانديشي كردند كه با پايان دوران جنگ، ديگر احتياجي به بسيج نيست! فكرهايي كه از نور بصيرت معنوي برخوردار نيست، بهتر از اين محصولي نميدهد. بسيج، آن روز از مرزهاي نظامي جغرافيايي كشور دفاع كرد و در ميدان رزم توانست خود را نشان دهد؛ اما مگر مرزهاي دفاعي انقلاب فقط به مرزهاي جغرافيايي منحصر ميشود؟»[5]
مواضع حكيمانهي رهبر معظم انقلاب اسلامي پاياني بود بر جنگ رواني كه بر ضد تشكل بسيج آغاز گرديده بود و تداوم داشت. اما در سطحي مهمتر آن چه در گفتار و عمل همچنان به چالش كشيده ميشود، تفكر و سبك زندگي بسيجي است. نگرش بسيجي همزاد انقلاب اسلامي است و به واقع سبك و نوعي از زندگي است كه انقلاب اسلامي مبتني بر آموزههاي اسلامي و قرآني براي انسان قرن بيستم ارايه كرده است. اين سبك زندگي در دوران 8 سال دفاع مقدس به اوج خود رسيد و مدينهي فاضلهي انقلاب اسلامي در اردوگاههاي بسيجيان در ميدان نبرد با دشمن عينيت يافت. جامعهي آرماني كه در آن همه فضايل انساني تجلي يافته بود و حكايت از عيني بودن و دست يافتني بودن آنان داشت.
بسيجي كيست؟
باز تعريف هويت بسيج و بسيجي، تعمق و تدبر در فهم آن، يكي از ضروريترين نيازها و وظايف امروز نسل امروز بسيج در آستانهي آغاز دههي چهارم انقلاب اسلامي است كه بدون توجه به آن بسيج در معرض تهديد خطرها و آفات جدي قرار خواهد گرفت. بيشك از آن جا كه بسيج فرزند عزيز و صالح رهبر كبير انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) و شاگرد خلف ايشان حضرت آيتالله خامنهاي است، براي رسيدن به شناختي حقيقي از معناي بسيجي، مؤلفهها و شاخصههاي هويت بسيجي، بايد به سراغ آرا و نظرات ايشان رفت و كلام اين دو بزرگوار را مرور نمود.
بسيجي، يعني:
1- دلِ با ايمان؛
2- مغزِ متفكر؛
3- داراي آمادگي براي تمامي ميدانهايي كه وظيفهاي انسان را به آن ميدانها فرا ميخواند.
اين معناي بسيجي است.[6]
الف) ماهيت و مشخصات بسيج:
1- احساس آميختهي با عقلانيت؛
2- حركت و عمل آميختهي با مبناي فكري؛
3- عملگرايي همراه با آرمانگرايي؛
4- ديدن افقهاي دور دست؛
«اينها مجموعهاي است كه ذهنيت و هويت بسيج را تشكيل ميدهد.»[7]
5- مجموعهاي كه دشمن را بيمناك و دوستان را اميدوار و خاطرجمع ميكند. معناي بسيج، اين است.[8]
6- حركتي عميق و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام: بسيج يك حركت بيريشه و سطحي و صرفاً از روي احساسات نيست، بسيج يك حركت منطقي و عميق و اسلامي و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام – و به طريق اولي – جامعهي اسلامي است. قرآن كريم ميفرمايد: «هو الذي ايدك بنصره و بالمؤمنين» اي پيامبر، خداي متعال تو را، هم به وسيلهي نصرت خودش و هم از طريق مؤمنين مؤيد قرار داد و كمك كرد. اين خيل عظيم مؤمنيني كه در اين جا مورد اشارهي آيهي قرآن قرار گرفتهاند، عبارت ديگري است از آن چه كه امروز به نام بسيج در جامعهي ما قرار دارد.[9]
7- حضور در صحنه: بسيج، يعني حضور در ميدانهايي كه نظام اسلامي، وظيفهي انساني، الهي و نيازهاي كشور، حضور او را در آن ميدانها لازم ميداند و او را به آنها فرا ميخواند. بسيجي، هر يك از آحاد ملت است كه در هر جايي كه به حضور او نياز هست، آماده باشد. [10]
8- روحيهي بسيجي: روحيهي بسيجي يك روحيهاي است كه اگر در هر نقطهاي و در هر قشري به وجود بيايد، در آنجا فعاليت، نشاط، حركت و حيات را مضاعف و چند برابر ميكند؛ اين معناي بسيج است. [11]
9- حضور با ايمانترينها براي دفاع از كشور: بسيج، يعني حضور بهترين و با نشاطترين و با ايمانترين نيروهاي عظيم ملت در ميدانهايي كه براي منافع ملي و براي اهداف بالا، كشورشان به آنها نياز دارد. هميشه بهترين، خالصترين، شرافتمندترين و پرافتخارترين انسانها، اين خصوصيات را دارند. بسيج در يك كشور، معنايش آن زمرهاي است كه حاضراند اين پرچم افتخار را بر دوش بكشند و برايش سرمايهگذاري كنند كه آسان هم نيست. [12]
10- مجموعهاي غير رسمي در خدمت انقلاب:بسيج معنايش اين است كه دستگاههاي مسؤول كشور براي باز كردن گرههاي بزرگ، براي برداشتن قدمهاي بلند و براي دفاع از كشور، فقط به سازمانهاي رسمي و دولتي تكيه نكنند. در جنگ، ما سازمانهاي مسلح نيرومندي داريم، ارتش و سپاه را داريم اما آن روزي كه ميدان دفاع از مرزهاي كشور يا از استقلال كشور يا از سربلندي كشور مطرح باشد و باز بشود، اين فقط سازمانهاي رسمي نيستند كه وارد ميدان ميشوند بلكه آحاد ملت به اينها كمك ميكنند و وارد ميدان ميشوند، همچنان كه در طول اين 20 سال در دوران جنگ و قبل از جنگ و بعد از آن وارد شدند. اين معناي بسيج است.[13]
ب) مؤلفههاي هويتبخش سبك زندگي و تفكر بسيجي:
1- ايمان عميق؛
2- تلاش مخلصانه؛
3- هشياري در شناخت دشمن؛
4- گذشت و ايثار در برابر دوست؛
5- ايستادگي و مقاومت شجاعانه و خستگيناپذير ...
«و اين است آن حقيقت والايي كه امام بزرگوار ما به خاطر آن، بسيجي بودن را افتخار خود ميدانست.» [14]
6- روشنبيني؛
7- حركت منطقي و خردمندانه؛
8- محاسبات دقيق، كار دقيق و نتايج علمي؛
«جزو خصوصياتي بوده كه از روز اول تا امروز، در بسيج مردمي محسوس بوده است.»[15]
9- بيدار شدن؛
10- حساس بودن؛
11- انگيزه داشتن؛
12- ايمان؛
13- اميد؛
14- تكيه به هدايت الهي و اعتماد به كمك الهي؛
«قوارهياصلي بسيج است، اين يك فرهنگ است.»[16]
فرهنگ بسيجي، فرهنگ:
1- معنويت؛
2- شجاعت؛
3- غيرت؛
4- استقلال؛
5- آزادگي؛
6- اسير خواستهاي حقير نشدن است. [17]
ج) عرصههاي حضور بسيج
بسيج يعني به صحنه آمدن و به ميدان آمدن. ميدان چالشهاي حياتي و اساسي.
1- عدم محدود نمودن بسيج به ميدان جنگ:
وقتي كه بسيج را با نظر تحليلي و دقيق نگاه ميكنيم، ميبينيم كه ميدان نبرد نظامي، تنها ميدان حضور بسيج نبود. اين، كار خدا بود كه بسيج ملت ايران بتواند در سختترين ميدانها كه همان ميدان جنگ است، چنان قدرتي از خود نشان دهد كه دير باورترين افراد هم قبول كنند كه ملت ايران داراي توانايي است.[18]
2- مرد همهي ميدانهاي ملي:
همهي ميدانهايي كه بسيج در آن حضور پيدا كرده، ميدانهاي ملي است؛ ميدانهاي مربوط به همهي ملت - مثل ميدان دفاع مقدس، ميدان سازندگي و خدمات عمومي - است. هيچ وقت كشور از يك مجموعهي عظيمي كه از بهترين فرزندان كشور و با اين خصوصيات تشكيل شده است، بينياز نيست. [19]
3- نيروي كارآمد كشور براي همهي ميدانها:
بسيج، يعني نيروي كارآمد كشور براي همهي ميدانها. ميدان جنگ مطرح بود، بسيج كارآمدي خود را ثابت كرد. ميدانهاي ديگر هم كه پيش بيايد - و تا بهحال خيلي از آنها پيش آمده است - باز بسيج كارآمدي خود را اثبات ميكند. همان جوان دلباخته و عاشقي كه در ميدان جنگ، چشم به دهان فرمانده داشت و فرماندهاش را از شدت اخلاص، فداكاري و شيفتگي خود متحير ميكرد، همان جوان وارد دانشگاه هم كه ميشود، استاد خود را متحير ميكند؛ وارد آزمايشگاه علمي هم كه ميشود، همين طور است؛ در ميدان تحليل سياسي هم كه وارد ميشود، همينگونه است. [20]
4- مرد همهي ميدانهاي سخت:
در ميان آحاد عظيم ملت 65 ميليوني ما، كساني كه اگر جان لازم باشد، ميدهند؛ اگر مال لازم باشد، ميدهند؛ اگر حضور به تن و جسمشان لازم باشد، آن را حاضر ميكنند؛ اگر بحث سازندگي باشد پا وسط ميدان ميگذارند؛ اگر بحث دفاع باشد، در وسط ميدان ميآيند؛ اگر لازم باشد براي هدفهاي كشور خود را از لحاظ علمي آماده كنند، اين كار را ميكنند؛ هر چه هدفهاي والا از آنها بخواهند، حاضراند آن را تقديم بكنند؛ آن جمعي كه اين خصوصيت را دارند، اسمشان بسيج است. [21]
5- توان بسيجي در خدمت جهاد عمومي كشور:
بسيج، يعني مجموعه انسانهايي كه نيروي خودشان را به ميدان ميآورند تا در جهاد عمومي كشور و ملتشان، در جهت رسيدن به قلهها، فعال باشند و با آنها همكاري كنند و در كارشان سهيم باشند؛ اين، معناي بسيج است.[22]
6- بسيج دلسوز انقلاب در همهي عرصهها:
امروز هم، بسيجي براي كشور دل ميسوزاند براي آباداني كشور تلاش ميكند، براي حفظ استقلال ملي، هر چه بتواند كار ميكند و از جان خود هم ميگذرد، امروز هم اگر احساس كند دشمن ميخواهد از روزنهاي، چه اقتصادي و سياسي و چه فرهنگي – به داخل كشور نفوذ كند در مقابل او ميايستد و با مشت به صورتش ميكوبد.[23]
7- فرهنگ بسيجي ضامن حركت كشور:
اگر هر كدام از دستگاههاي گوناگون كشور روحيهي بسيجي پيدا كنند، توفيقاتشان بيشتر ميشود ... فرهنگ بسيجي است كه ميتواند بر همهي تحولات اين كشور فايق بيايد و حركت اين كشور را تضمين كند. [24]
8- مرد عرصهي ايستادگي در برابر دشمن: اگر روزي دشمني به كشوري حملههي نظامي كند. چه كسي در مقابلش ميايستد؟
-كسي كه از همه به سرزمين خود علاقهمندتر است؛
- به ملت خود علاقهمندتر است؛
- به زخارف دنيوي بيعلاقهتر است؛
-احساس مسؤوليت بيشتري ميكند و متعهدتر است. چنين كسي ميرود دفاع ميكند. در دوران جنگ، چه كساني رفتند دفاع كردند. عمدهي ميدان را، بسيج پر كرد.[25]
پينوشتها:
[1] - حضرت امام خميني(ره)، 4/9/58.
[2] - حضرت آيت الله خامنه اي، 22/4/71.
[3] - حضرت آيت الله خامنه اي، 5/7/68.
[4] - حضرت آيت الله خامنه اي، 27/8/71.
[5] - حضرت آيت الله خامنه اي، 21/7/80.
[6] - حضرت آيت الله خامنه اي، 3/9/78.
[7] - حضرت آيت الله خامنه اي، 2/6/84.
[8] - حضرت آيت الله خامنه اي، 5/9/76.
[9] - حضرت آيت الله خامنه اي، 8/9/74.
[10] - حضرت آيت الله خامنه اي، 21/8/80.
[11] - حضرت آيت الله خامنه اي، 7/9/84.
[12] - حضرت آيت الله خامنه اي، 29/7/79.
[13] - حضرت آيت الله خامنه اي، 29/7/79.
[14] - حضرت آيت الله خامنه اي، 14/7/77.
[15] - حضرت آيت الله خامنه اي، 30/8/75.
[16] - حضرت آيت الله خامنه اي، 7/9/84.
[17] - حضرت آيت الله خامنه اي، 8/9/74.
[18] - حضرت آيت الله خامنه اي، 27/8/71.
[19] - حضرت آيت الله خامنه اي، 5/9/76.
[20] - حضرت آيت الله خامنه اي، 2/9/77.
[21] - حضرت آيت الله خامنه اي، 29/7/79.
[22] - حضرت آيت الله خامنه اي، 7/9/84.
[23] - حضرت آيت الله خامنه اي، 8/9/74.
[24] - حضرت آيت الله خامنه اي، 7/9/84.
[25] - حضرت آيت الله خامنه اي، 21/5/71.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.