اسلایدر

 

 

 
 دیگر نه "شلوار پاره" نشانه ی "فقر" است ....

نه "سکــوت" علامت "رضــایت"....


دنــیـــــــــــــــای غـــریـبـیــست


ارزشـــــــــــها "عـــــــــــــــــــوض" شـده اند


و "عـــــوضــــــــــی هــا"، بــا ارزش....


تاريخ : دو شنبه 8 اسفند 1393برچسب:, | 21:59 | نويسنده : علی معصومی |

4 گناه نحس که خداوند سخت می‌بخشد

 

 

ببینید؛ خدا چند گناه را نمی بخشد:

1- عمدا نماز نخواندن.

2- به ناحق آدم کشتن.3

- عقوق والدین.4

- آبرو بردن.

به گزارش جهان، استاد فاطمی نیا در جلسه‌ای با ذکر چند نکته اخلاقی و عرفانی فرمود: خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را.

 

ببینید؛ خدا چند گناه را نمی‌بخشد:

 

1-عمدا نماز نخواندن.

2- به ناحق آدم کشتن.

3- عقوق والدین.

4- آبرو بردن.

 

این گناهان اینقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی‌شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می‌کرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می‌گویی؟ می‌گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!» الان در زمان ما هیئتی‌ها، مسجدی‌ها و مقدس‌ها آبرو می‌برند.

 

عزیز من اسلام می‌خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی‌ها با زبانشان می‌روند جهنم.

 

روایت داریم که می‌فرماید اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می‌خورند و از دیوار مردم بالا می‌روند. یک مشت مومن مقدس را می‌آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیأت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می‌برند.

 

امیرالمومنین به حارث همدانی می‌فرماید: اگر هر چه را که می‌شنوی بگویی؛ دروغگو هستی.

 

گناهکار چند نوع است: عده‌ای گناه می‌کنند، بعد ناراحت و پشیمان می‌شوند؛ سوزوگداز دارند؛ توبه می‌کنند و هرگز فکر نمی‌کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می‌شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می‌شود.

 



تاريخ : دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:, | 21:57 | نويسنده : علی معصومی |

روزگاری در سرزمینـم یــواشڪی ساڪشان را می بستنــد ،

یواشـکی شناسنـامه هایشان را دست ڪاری میڪردنــد تا با زیـاد ڪردن سنشان بـه جبــهه برونــد ،

در جبـهه یـواشڪی سنــگر را ترڪ می ڪردنــد بــرای نمـاز شب و یواشڪی وُ گمنــام , شهیــد می شدنــد!

ولی امروز. . .


و امـروز یـواشڪی در افـڪار مـان نـفـوذ ڪردنـد، یواشڪی روشنـفـڪر نـمـایمان ڪردند،

یـواشڪی مـرا بـی غـیـرت و تـو را بـی حـجـاب ڪردنـد،

و امـروز تـو چـه بـا غـرور روسـری از سـر بـرمـیـداری و حـراج مـیـڪنی زیـبایـیـت را بـه اسـم آزادی

و مـن چـه با افـتـخار زیـرش ڪامـنـت مـی گـذارم: سـپـاس بـانـو !!!



پ ن : تمام این اتفاقات وُ کشف حجاب های مجازی مرا نا امید نمی کند ! میدانی چرا ؟

چون من هم یکی از دختران ایرانم ! و به حجابم افتخار میکنم ..

و به دخترانم هم عشق به حجاب را هدیه خواهم کرد !

به قول قرآن : رفت وُ آمد کافران در شهرهایتان شما را گول نزند :)



تاريخ : دو شنبه 13 بهمن 1393برچسب:, | 21:54 | نويسنده : علی معصومی |

برای دانلود و مشاهده کلیپ ها به ادامه بروید لطفا



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 5 دی 1393برچسب:, | 20:0 | نويسنده : علی معصومی |

می توانید تصاویری از این مجموعه نمایشگاهی را در ادامه مشاهده کنید.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 3 دی 1393برچسب:نمایشگاه سبک زندگی بسیجی,بسیج,نمایشگاه, | 19:25 | نويسنده : علی معصومی |

مقام معظم رهبري:

بسيج در واقع آن پوششى است، آن قالبى است كه بهترين جوانان اين كشور براى رسيدن به آرمانهاى بلند اين ملت بزرگ، ميتوانند در زير اين پوشش گرد هم بيايند و جمع بشوند. بسيج، پير و جوان و زن و مرد و اين قشر و آن قشر نميشناسد. هر كدام از ما آن روزى كه به معناى حقيقى كلمه بتوانيم خود را بسيجى بدانيم، بايد افتخار كنيم؛ و افتخار ميكنيم.

 

سبک زندگی در رشته مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها، مدل‌ها و الگوهای کنش‌های هر فرد اطلاق می شود که معطوف به ابعاد هنجاری، رفتاری و معنایی زندگی اجتماعی او باشد و نشان‌دهنده کم و کیف نظام باورها و کنش‌ها و واکنش‌های فرد و جامعه می‌باشد. به عبارتی سبک زندگی دلالت بر ماهیت و محتوای روابط، تعاملات و کنش‌های اشخاص و آحاد مردم در هر جامعه دارد.

 


مؤلفه‌های هویت‌بخش سبک زندگی و تفکر بسیجی:
 
 
ایمان عمیق؛
  تلاش مخلصانه؛
  هشیاری در شناخت دشمن؛
  گذشت و ایثار در برابر دوست؛
  ایستادگی و مقاومت شجاعانه و خستگی‌ناپذیر ...
 »و این است آن حقیقت والایی که امام بزرگوار ما به خاطر آن، بسیجی بودن را افتخار خود می‌دانست.»
  روشن‌بینی؛
  حرکت منطقی و خردمندانه؛



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 2 دی 1393برچسب:, | 19:5 | نويسنده : علی معصومی |
تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393برچسب:, | 19:0 | نويسنده : علی معصومی |

 

از قیام عاشورا در بعد تربیت، در حد شایسته سخن به میان نیامده و حال آن که این حرکت، نکات تربیتى قابل توجه و ماندگارى را در خود مستتر دارد. در مقاله حاضر بعضى از نکات تربیتى قریب به یک سال آخر زندگى امام حسین (ع) مورد توجه قرار گرفته است و در انتخاب گزینه ها نیز شبهات عصر، پرسش هاى روز و نیاز زمان مورد توجه جدى قرار گرفته اند.

در یک نگاه، ابعاد تربیت را مى توان به اقسام «فردى» و «جمعى» فروکاست. در این نوشتار، در بعد فردى تنها به «عزت مدارى و ذلت گریزى» عنایت شده و خواهیم دید که از نهضت عزت مدار حسینى، مى توان درس هاى عزیزانه فراوان در بعد اخلاقى گرفت. در بعد تربیت جمعى، تنها به تربیت سیاسى در نهضت کربلا عنایت شده، تا به این شبهه به صورت مستقیم و غیرمستقیم پاسخ داده شود که نمى توان هم حسینى بود و زیست و هم بر جدایى دین از سیاست حکم داد.
۱) تعریف تربیت: تربیت کلمه اى عربى و معادل Education انگلیسى است که در فارسى به «آموزش و پرورش» ترجمه مى شود. واژه تربیت از «ربو» اخذ شده است. در «المنجد» ربو گاه به معناى غذا دادن و گاه به معناى تهذیب و پاک ساختن اخلاق فرد از آلودگى ها به کار رفته است.
«راغب اصفهانى» در «مفردات»، ذیل کلمه «رب»، تربیت را حرکت تدریجى چیزى به سوى کمال تعریف نموده است.
«مرحوم دهخدا» در «لغتنامه»، تربیت را به معانى زیر آورده است: پروردن، پرورانیدن، پروردن کودک تا بالغ شود، پروردن و آموختن.
۲) از تربیت در اصطلاح تعریف واحدى وجود ندارد. از شاخصه ها و ویژگى هاى امر تربیتى آن است که گرچه «تعلیم» شرط لازم آن است اما شرط کافى نیست و از این رو آموخته ها را محقق کردن، بار آوردن، شکوفا نمودن و به ثمر نشاندن، از ممیزات امور تربیتى است.
از ویژگى هاى تربیت آن است که هر سه حوزه «جسم»، «عقل» و «قلب یا دل» آدمى را دربرگرفته و شامل مى شود. مفروض در تربیت آن است که چون نشو و نما دادن چیزى مطرح است پس متعلق تربیت باید داراى استعداد درونى بالقوه براى بالفعل شدن باشد.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 14 آبان 1393برچسب:, | 9:58 | نويسنده : علی معصومی |

ده پاسخ به یک سوال مهم

اگر در میانه راه هستید و گاهی برای ادامه مسیر دچار تردید می شوید و اگر دوست دارید این جبهه را تقویت کنید و دوستانتان را برای انجام کار فرهنگی "مربی محور و مسجد مدار" ترغیب نمایید ، پاسخ به این سوال مهم و اساسی را حتما به خاطر بسپارید و بارها در ذهنتان مرور کنید.

اول: برخلاف بسیاری از درد های بشر "درد دین" داشتن از معدود درد هاییست که به انسان آرامش روانی و لذت معنوی می بخشد. درد دین داشتن از جمله دردهای مسری و واگیر دار است پس اگر طبق روال و در مسیر درست دنبال شود اول از همه ، اعضای خانواده را گرفتار می کند. وقتی کسی کار فرهنگی کند ، فضای خانه و خانواده او از معنویت آن نور می گیرد، هدف ها متعالی می شود ، همسر همسنگر می شود و فرزند رزمنده جبهه فرهنگی و ادامه دهنده راه پدر و مادر. هر کس بیشتر در این جبهه ثابت قدم بماند در تربیت فرزندان صالح موفق تر خواهد بود و چه بسیارند کسانی که از کم کاری در این عرصه خسارت های جبران ناپذیری دیده اند.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1393برچسب:, | 8:56 | نويسنده : علی معصومی |

«بار آوردن، مانع پروراندن است.» در «بار آوردن»، طبیعت درونی یا اساساً در نظر گرفته نمی‌شود و یا فرع بر خواسته‌ها و اهداف بیرونی (دیگران) است. اما در «پروراندن»، اصل و بنیاد مایه‌های تربیت و جهت‌گیری‌های آن از درون متربی نشأت می‌گیرد. در مفهوم اخیر مربی همچون پرورش دهنده گل، گیاهانی را مراقبت می‌کند تا از گزند آسیب‌های احتمالی برحذر بماند و به طبیعت خویش رشد کند. از اینجاست که چه بسا میان طبیعت از یکسو و هدف‌های از پیش تعیین شده بزرگسال (فرهنگ و محیط) از سوی دیگر، ناسازگاری‌هایی نمایان می‌شود و کار آموزش و پرورش به صورت ستیز دائمی با طبیعت متربی در می‌آید.

پروراندن یعنی فراهم آوردن زمینه برای نمایاندن توانایی‌هایی که بر اساس فعالیت آزاد پرورش‌یابنده شکل می‌گیرد. اما بارآوردن شکل‌دادن طبیعت متربی بر اساس قالب‌ها و هدف‌های بیرونی و ساختگی است. در بارآوردن هدف از تربیت «رام کردن»، «اهلی ساختن» و «دست‌پرورده‌سازی» متربی است ولی در «پروراندن»، آزاد ساختن است.



تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:سبك بسيجي,بسيج,تربيت,نوعغ تربيت, | 15:44 | نويسنده : علی معصومی |

همسربسیجی- اکنون بعد ازبیست سال فهمیدم چرا معلم انشایم به آن یک خط من نمره بیست داد... بچه ها فکرکردندچون من عزیزکرده بودم بیست گرفتم...! اکنون بعد ازبیست سال می فهمم آن یک جمله من چه ارزشی داشت! 

... نامه ای به خدا

خدایا! امشب یکی خوابم رابرهم زده است. نمیدانم پروانه های دیگربیدارند یا نه؟! ولی گویی صدای بال های سوخته وشکسته ام خواب همسایه های نازنینم را برهم زده است...
خدایا! کلاس چهارم ابتدایی بودیم .معلم انشایمان گفت :زندگی راتوصیف کنید. هنوزجنگ.نشده بود.. من نوشتم:زندگی یعنی بوی شکوفه های نارنج. زندگی یعنی سپیدی گل های پرتقال. زندگی زیباست به زیبایی عطرشکوفه های نارنگی... دیروززیردرخت نارنج خوابیده بودم. چادرگل گلی مادرم را زیرم پهن کرده بودم. گویی درخت نارنج من راندید! ازخواب که بیدارشدم روی بدنم پربود ازشکوفه های خوشبوی نارنج . زندگی یعنی عطردل انگیزشکوفه های نارنج.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:, | 10:41 | نويسنده : علی معصومی |