ميدونم چي جواب شهداروبگم ..!!!
دوستم اومده ميگه اگه يه روز شهدا بپرسن چي كارانجام دادي براما جوابشونو داري؟
منم مثل مرد پريدم وسط حرفشو گفتم بله كه مي دونم چي جوابشونو بدم خيلي هم آسونه
ميگم ببخشيد شما خون داديد و من فقط نگاه كردم و شنيدم تواز مرز من دفاع كردي كه يه وقت ناموسم بی چادر ازخونه نره بيرون
تو باصداي الله اكبر وياحسين ويااباالفضل رفتي توميدون؛منم هيچ وقت هندزفري از گوشم نميفته يكسره
صداي دلنشين موسيقي توي گوشمه ودارم بااين صداازمرزم دفاع مي كنم
تو خون در راه مادادي منم براي دوست دخترم اس ام اس دادم و عشق كردم
شهيد جان جوابت اينه!!! كه تو باچشمات معنويات و عشق ديدي منم آره عشقو ديدم اما به نگاه كردن به نامحرم
به نگاه كردن به فيلم های.....آره دقيقاًمنم از ميهنم دفاع كردم
pdf کتاب خاک های نرم کوشک نوشته سعید عاکف برای اولین بار توسط وبلاگ شناخت رهبر آماده دانلود شده است . این کتاب بسیار تأثیر گذار است . خواندن این کتاب را که پرتیراژترین کتاب دفاع مقدس است به همراه دیگر کتاب های آقای سعید عاکف به شما دوست عزیز توصیه می کنم .
مقام معظم رهبری در جمع فیلم سازان و کارگردانان سینما و تلویزیون در تاریخ بیست و ششم خرداد هشتاد و پنج در مورد این کتاب می فرمایند:
الان چند سالی است که کتابهایی درباره سرداران و فرماندهان باب شده و مینویسند و بنده هم مشتری این کتابها هستم و میخوانم.
بعضی از اینها را من خودم از نزدیک میشناختم و آنچه در باره شان نوشته شده، روایتهای صادقانه و بسیار تکان دهنده است – این هم حالا آدم میتواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغهآمیز است و کدام صادقانه است – آدم میبیندبرخی از این
شخصیتهای برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛
این اوستا عبدالحسین برونسی، یک جوان مشهدی بنا، که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه میکنم و واقعا دوست میدارم شماها بخوانید. من میترسم این کتابها اصلا دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهای نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبری نداشتم.
بعد از شهادتش، بعضی از دوستان ما که به مجموعههای دانشگاهی و بسیج رفته بودند و با این جوان بیسواد – بیسواد به معنای مصطلح؛
البته سه، چهار سالی درس طلبگی خوانده بوده، مختصری هم مقدمات و ابتدایی و اینها را هم خوانده بوده – صحبت کرده بودند، میگفتند آنچنان برای اینها صحبت میکرده و حرف میزده که دلهای همه اینها را در مشت میگرفته.
دانلود در ادامه مطلب
« احتجاج طبرسی، جلد2، صفحه
سالهای حماسه را هنوز به یاد داریم. سالهایی که هر از چند گاهی سکوتش را صدای خمپاره ها و موشک ها می شکست و آرامش ما یاد خدا و ذکر او بود. هنوز به خاطر داریم سالهایی را که برای عده ای هشت سال دوری از کشور بود تا آرامش یابند و آرامش عده ای دیگر فرستادن جوانهایشان در لبیک به ندای امام. از خاطرمان نرفته و نخواهد رفت جانفشانی رزمندگانی که با لباس خاکی فرشی به عرش رفتند و ره صد ساله را یک شبه طی نمودند.
از یادمان نرفته و نخواهد رفت سنگرهایی را که زیارت عاشورا ذکر علی الدوام اهلش بود. بسیجیانی که گاه از نماز شبهایشان شهادت طلب می کردند و آن آخرین نمازشان می شد.
مشخصات ساپورت تو:
*رنگ:هر چی جلف تر و جیغ تر بهتر
*جنس: پلاستیکی ،براق
(داغ)
*سایز : فقط اندازه الان خودم
*کیفیت : هر وقت میشوریش تنگتر میشه و پاچه هاشم بالاتر میره (آب میره)
*تولید: چین و .......
*ضمانت: 1 ماه ....یا هر وقت مد بعدی بیاد
*معایب:نحوه پوشیدن و در آوردنش به زحمت وخاری
لعنت بعضی مادرهای قدیم را به جان خریدن،لزوم ست ان با کفش و کیف و لباس و بعضی اوقات هم رژلب
*محاسن: رنگی بودن ،تو یک مغازه ممکنه صاحباونجا واست کمی ارزونتر بده یا هم اونقدر صمیمی شه که شمارشو بده واسه اطلاع از اخرین مد
نکته : جدیدترین پوشش زنان روز است.
مشخصات ساپورت من:
*رنگ: مشکی
*جنس: اکثرا نخی اعلاء
(خنک)
*سایز : همه اندازه ها میشه پوشید
*کیفیت: عالی
(هر بار که میشوریش سبکتر میشه و خوش دست تر)
*تولید:نمایندگی بهترین زن دنیا(بانو زهرا)
*ضمانت: تا آخر عمر
معایب: چشم انداز هوسبازان نیست
محاسن: راحت پوشیدن ،با خیال راحت خرید رقتن و برگشتن....با بودنش همه چی همیشه جای خودشه ،رو همه مدل کفشوو لباس ست میشه
نکته: جاودانه ترین ساپورت دنیا و آخرته و شاید هم یه جورایی کلید بهشت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شاید پیش خودت بگی چادر که ساپورت نیست...ولی باید بهت گوشزد کنم ساپورت یعنی پشتیبان و حامی ...مطمئنم ساپورت من پشتیبان من توی آخرته ولی ساپورت تو رو نمیدونم
بزرگترین حامی من بانوی خوبیها زهراست......مال تو چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
او در این مقاله نوشت: من یهودی هستم و افتخار می کنم! امروز تصمیم با ماست. ای اعراب و ای مسلمانان، شکوه و عظمت شما از بین رفته. آیا ندیدید که ما با زیرکی با شما چه کار کردیم؟! در خیابان های شما راه رفتیم و وضع شما ما را به شگفتی وا نمی دارد آیا می دانید چه کار کردیم؟!
با همه سادگی حجاب دختران شما را برداشتیم و به وسیله آن [حجاب های کنار زده شده]، قرآن شما را پوشاندیم. شما تحت فرمان ما قرار گرفتید! شما را آن طور که می خواهیم و در زمانی که خواستیم به حرکت وا می داریم. شما یک دین کامل بودید ولی ما باعث شدیم که دین شما فرقه فرقه شود، لباس هایمان را به شما صادر کردیم. به بازارهایتان نگاه کنید، همه این لباس ها عامل هتک حرمت شماست و جالب است که همه شما به آن گرایش دارید. شلوارهای جوانانتان پایین کمرهایشان است و نمی دانید که این از صفات قوم لوط است.
آن وقت شما ای نادان ها فریاد می زنید: یهود سرزمین ما را دزدید و به آبروی ما توهین کرد. شما کجایید؟! در خیابان ها دخترانتان را با چه تمسخری اذیت می کنید! شما در حال سقوط و نابودی هستید در حالی که پیشرفت درسی شما برای ما شگفت آور نیست. پس شما را به خط مشی های کسالت آور مجهز کردیم و تلویزیون های شما را با برنامه های فریبنده و گمراه کننده پر کردیم. دیگر به چیزهایی که اهمیت دارد فکر نکردید و نیازی نیست که بگویید چه چیزی فکر شما را مشغول کرده است؟! پس ساکت بمانید!
ما فرهنگ دوست یابی بین دختران و پسرانتان را رایج کردیم در حالی که شما پاک ترین مردم بودید و حالا پست و بیچاره هستید! پی بردیم که زبان شما (عربی) فصیح ترین زبان است و با آن قرآن را می خوانید پس به شما گفتیم که زبانتان عقب مانده و مربوط به گذشته است. فورا از آن رویگردان شدید و به زبان های ساختگی و دروغین افتخار کردید.
دولت های شما محیط علمی را برای شما فراهم نکردند و این مسأله دانشمندانتان را وادار به فرار به کشورهای غربی کرد یا این که در کشورهایتان ماندند و در پایین ترین مرتبه زندگی کردند.
بگویید: پدرم و پدر بزرگم این چنین آن چنان بودنند در حالی که خود شما چیزی نیستید، ما شما را این گونه دوست داریم و می خواهیم این گونه باشید!
وحدت کلمه شما ما را متعجب نمی کند پس مسجدی از شیعیان را منفجر می کنیم و می گوییم اهل سنت منفجر کرد یا مسجدی از اهل سنت را ویران می کنیم و می گوییم کار شیعیان بود.
پس شما را به این شکل رها کردیم تا این که آتش جنگ بین شما شعله ور شد! به شما برگه هایی را برای خواندن دادیم و فیلم هایی که آنها را در اخبارتان پخش می کنید برای اینکه بین شما فتنه بیندازیم. به شما یک سرگرمی به اسم «بهار عربی» دادیم که با آن بازی می کنید تا آتش جنگ را بین شما برافروزیم آتشی که تا همه شما را نسوزاند، خاموش نخواهد شد.
من یک یهودی آمریکایی هستم و افتخار می کنم!
گفتنی است، می توان گفت با وجود بی شرمی و گستاخی این جوان یهودی آمریکایی، اما متاسفانه باید گفت که او راست می گوید. خدایا حال همه مسلمانان را اصلاح بگردان.
به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان. شرایط برام خیلی سخت بود.از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بداخلاق. یه روز دیگه طاقتم طاق شد و گفتم:" زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده". حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد. دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه اش بیشتره.
بهش گفتم:" خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه.نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی".
گفت:" نمی خوام همسری که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده رو، ناراحت ببینم".
خاطره ای از شهید حسین تاجیک/همسفر شقایق،ص276
مقام معظم رهبری:
اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که اینطور خانواده ها را داشته باشد به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد.
شب تا صبح داد و بیداد که آقا بیا. کجا بیاد برا کی بیاد برا من و تو؟ که چی بشه؟ من و تویی که برا بچه ها مون خواستگار میاد بجای اینکه از دینش بپرسیم از مادیات و تحصیلاتش می پرسیم بیاد؟ امام زمان زمانی میاد که بفهمیم بفهمیم بفهمیم امام زمان پرادو نیست رشته تحصیلی نیست.
مگه قوم بنی اسرائیل بعد از 400 سال امام موعودشون که موسی (ع) بود نیومد؟ مگه حضرت موسی از دریا عبورشون نداد؟ مگه براشون از آسمان و زمین غذا نفرستاد؟ چی شد؟ تا 30 روز غیبتش رسید به 40 روز گوساله پرست شدن، زنای دسته جمعی کردن. باز موسی بخشید و گفت به سرزمین موعود، به زمین موعود وارد بشین اما چی شد؟ چون دلشون با موسی نبود گفتن ما نمیایم موسی خودت برو. از ترس جونشون و مادیات از ولی معصومشون حرف شنوی نداشتند و باختند و مورد نفرین خدا قرار گرفتند و بدبخت شدن.
مگه زمان پیامبر تو جنگ احد بخاطر مادیات و غنیمت پشت به ولی زمانشون نکردند؟ نتیجش چی شد؟
مگه روز غدیر حضرت رسول دست امیرالمؤمنین رو بالا نبرد؟ مگه نگفت بعد از من ولی شما علی (ع) هست؟ چی شد؟ قبول کردند اما پای انجام وظیفه که رسید دوباره تو حکمیت جا زدند.
زمان امام حسن (ع) چی شد؟ معاویه با پول همشون رو خرید و پشت به ولی زمانشون کردند.
زمان امام حسین (ع) چی شد؟ عمر بن سعد به دستور یزید برای حکومت ری مقابل امام زمانش ایستاد. نتیجش چی شد؟ همین بلاهایی که سر جهان عرب بعد از اون پیش اومد. اوضای عراق، مصر، لبنان، لیبی، فلسطین و ... مورد لعن قرار گرفتند و این شده حال و روزشون.
حالا بعد 1170 سال ما ایرانی ها اومدیم میگیم حکومت ولی معصوم میخوایم. خب خدا گفت اول آزمون بدین بعد ولی معصوم میفرستم. چرا؟ چون قبلاً بعضی ها ثابت کردن لیاقت ندارن. از تحریم و 8 سال دفاع مقدس رد شدیم رسیدیم به آزمون حکمیت. چی شد؟ کوی دانشگاه تهران، نامه جام زهر، فتنه 88 و ... خیلی پررویم نه؟ حالا انتظار داریم امام زمان رو خدا بفرسته؟ نه عزیز.
دیگه این تو بمیری ازون تو بمیری ها نیست. اول باید ثابت کنی امام زمان رو میخوای. آهای تو که ادعات میشه شیعه امام زمانی، الله وکیلی شب تاصبح که به فکر دار و ندارت هستی به فکر امام زمانت هستی؟
امام زمان رو اونایی درک کردن که 8 سال سینه سپر کردن. امام خمینی ولی معصوم نبود اما ولی فقیه بود. گفت برین خرمشهر رو بگیرین زمینش مقدس نبود اما رفتن گرفتن. ترس از جان و خانه و مال و زندگی نداشتند. برای همین امیرالمؤمنین در جریان جنگ بر میگرده رو به خوزستان می ایسته و سلام می فرسته به رزمندگان ایرانی که هزار سال بعد قراره بیان. چرا؟ چون اون ها ولی معصوم رو ندیده براش سینه سپر می کنند و کردند. اگر امیرالمؤمنین یه گردان ازون رزمنده های که دلشون مثل آهن قرص بود داشت الان اوضاع این نمی شد.
اسرائیل برای امام زمانش اومد سرزمین موعود رو گرفت ولی توی تورات خدا گفته بود شما بدون موسی به سرزمین موعود هرگز وارد نخواهید شد و فایده ای نداره اما ما هنوز نفهمیدیم باید به زمان موعود بریم تا به امام زمانمون برسیم. غرق مادیات شدیم. نمی فهمیم. نمی فهمیم. نمی فهمیم.
وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ یعنی چی؟ قسم به عصر (دوران ظهور ولی عصر علیه السّلام)، که انسان هم در خسران و زیان است. چی میگه خدا؟ میگه شماهم برین به زمان مقدس وگرنه بدبخت و بیچاره اید. بدبختیم که تو زمان غیبت جا موندیم. بدبختیم که بجای امام زمان به فکر پرادو و پورشه و تحصیلات و هزار کوفت و زهر مار دیگه ای هستیم. بدبختیم.
وقتی ولی فقیه ما تو صحیفه می نویسه هرکس در حکومت جمهوری اسلامی در حوزه کاری خودش نگاه آخرالزمانی نداشته باشد خائن است یعنی چی؟ یعنی توی پدر و مادری که دست یه جوون رو بخاطر مادیات رد می زنی خائنی. یعنی توی مسئولی که بجای کمک به مردم نیازمند به اون کسی که وضع مالی بهتری داره کمک میکنی خائنی. یعنی توی مدیر و رئیسی که می بینی تو جامعه فحشا زیاد شده و بی تفاوتی خائنی.
حالا هی تو دعای ندبه داد بزن أین بقیه الله؟ أین الحسن و أین الحسین؟ عرضه داری حرف ولی فقیه زمانت رو گوش بده، ولی معصوم پیشکش. عرضه داری برو به سمت زمان موعود. امام زمان خودش میاد دنبالت. قبول کنیم لاف امام زمانی بودن می زنیم. قبول کنیم.
حالا فهمیدی منظورم چیه؟ آفرین حالا شب قدر آخر رفتی دعا کنی برا ظهور امام زمانت یادت باشه از همه چیزت باید بگذری. باید قول بدی گوش به فرمان ولی فقیه زمانت باشی. اگه راست گفته باشی خدا امام زمان ولی معصومش رو میفرسته. بخدا قسم اگه نفرستاد من از هرچی کافر کافرترم.
پ,ن : این روز ها بدجور لاف زن های عاشقی رو می بینم و دلم پراست...
باکمک از : سخنرانی دکتر رائفی پور
دانشگاه انتظار از 1300 سال پیش همچنان دانشجو می پذیردولی متاسفانه هنوزنتوانسته 313 نفر فارغ التحصیل داشته باشد...
شما می توانید در اولین فرصت ثبت نام نمایید....
.
.
مدارک مورد نیاز :
نماز اول وقت+ برگ تسویه حساب حق الناس +دائم الوضو بودن +قرآن خواندن + نماز شب+خوش اخلاقي و خوش برخورد+رعايت حلال و حرام+راستگويي و راستي+....
.
.
امام زمان یار می خواهند یاری چون ابوالفضل... هست همچین یاری؟؟؟
آیا امام زمانی شده ایم ؟؟ بهاری شده ایم؟؟
همه منتظرند 313 یار جمع شوند، پیدا شوند، خودشان را نشان دهند،
آیا برای اینکه خودمان هم عضو 313 نفر شویم ، کاری کرده ایم؟؟
همه می گویند 313 نفر که عددی نیست ،اما برای افرادی چون ما 313 نفر هم عدد بزرگی است ...
آقا یار میخواهند... کجایند آنهایی که آقا را صدا می زنند؟؟؟
زندگی نامه
وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.
از قیام عاشورا در بعد تربیت، در حد شایسته سخن به میان نیامده و حال آن که این حرکت، نکات تربیتى قابل توجه و ماندگارى را در خود مستتر دارد. در مقاله حاضر بعضى از نکات تربیتى قریب به یک سال آخر زندگى امام حسین (ع) مورد توجه قرار گرفته است و در انتخاب گزینه ها نیز شبهات عصر، پرسش هاى روز و نیاز زمان مورد توجه جدى قرار گرفته اند.
در یک نگاه، ابعاد تربیت را مى توان به اقسام «فردى» و «جمعى» فروکاست. در این نوشتار، در بعد فردى تنها به «عزت مدارى و ذلت گریزى» عنایت شده و خواهیم دید که از نهضت عزت مدار حسینى، مى توان درس هاى عزیزانه فراوان در بعد اخلاقى گرفت. در بعد تربیت جمعى، تنها به تربیت سیاسى در نهضت کربلا عنایت شده، تا به این شبهه به صورت مستقیم و غیرمستقیم پاسخ داده شود که نمى توان هم حسینى بود و زیست و هم بر جدایى دین از سیاست حکم داد.
۱) تعریف تربیت: تربیت کلمه اى عربى و معادل Education انگلیسى است که در فارسى به «آموزش و پرورش» ترجمه مى شود. واژه تربیت از «ربو» اخذ شده است. در «المنجد» ربو گاه به معناى غذا دادن و گاه به معناى تهذیب و پاک ساختن اخلاق فرد از آلودگى ها به کار رفته است.
«راغب اصفهانى» در «مفردات»، ذیل کلمه «رب»، تربیت را حرکت تدریجى چیزى به سوى کمال تعریف نموده است.
«مرحوم دهخدا» در «لغتنامه»، تربیت را به معانى زیر آورده است: پروردن، پرورانیدن، پروردن کودک تا بالغ شود، پروردن و آموختن.
۲) از تربیت در اصطلاح تعریف واحدى وجود ندارد. از شاخصه ها و ویژگى هاى امر تربیتى آن است که گرچه «تعلیم» شرط لازم آن است اما شرط کافى نیست و از این رو آموخته ها را محقق کردن، بار آوردن، شکوفا نمودن و به ثمر نشاندن، از ممیزات امور تربیتى است.
از ویژگى هاى تربیت آن است که هر سه حوزه «جسم»، «عقل» و «قلب یا دل» آدمى را دربرگرفته و شامل مى شود. مفروض در تربیت آن است که چون نشو و نما دادن چیزى مطرح است پس متعلق تربیت باید داراى استعداد درونى بالقوه براى بالفعل شدن باشد.
اگر در میانه راه هستید و گاهی برای ادامه مسیر دچار تردید می شوید و اگر دوست دارید این جبهه را تقویت کنید و دوستانتان را برای انجام کار فرهنگی "مربی محور و مسجد مدار" ترغیب نمایید ، پاسخ به این سوال مهم و اساسی را حتما به خاطر بسپارید و بارها در ذهنتان مرور کنید.
اول: برخلاف بسیاری از درد های بشر "درد دین" داشتن از معدود درد هاییست که به انسان آرامش روانی و لذت معنوی می بخشد. درد دین داشتن از جمله دردهای مسری و واگیر دار است پس اگر طبق روال و در مسیر درست دنبال شود اول از همه ، اعضای خانواده را گرفتار می کند. وقتی کسی کار فرهنگی کند ، فضای خانه و خانواده او از معنویت آن نور می گیرد، هدف ها متعالی می شود ، همسر همسنگر می شود و فرزند رزمنده جبهه فرهنگی و ادامه دهنده راه پدر و مادر. هر کس بیشتر در این جبهه ثابت قدم بماند در تربیت فرزندان صالح موفق تر خواهد بود و چه بسیارند کسانی که از کم کاری در این عرصه خسارت های جبران ناپذیری دیده اند.
«بار آوردن، مانع پروراندن است.» در «بار آوردن»، طبیعت درونی یا اساساً در نظر گرفته نمیشود و یا فرع بر خواستهها و اهداف بیرونی (دیگران) است. اما در «پروراندن»، اصل و بنیاد مایههای تربیت و جهتگیریهای آن از درون متربی نشأت میگیرد. در مفهوم اخیر مربی همچون پرورش دهنده گل، گیاهانی را مراقبت میکند تا از گزند آسیبهای احتمالی برحذر بماند و به طبیعت خویش رشد کند. از اینجاست که چه بسا میان طبیعت از یکسو و هدفهای از پیش تعیین شده بزرگسال (فرهنگ و محیط) از سوی دیگر، ناسازگاریهایی نمایان میشود و کار آموزش و پرورش به صورت ستیز دائمی با طبیعت متربی در میآید.
پروراندن یعنی فراهم آوردن زمینه برای نمایاندن تواناییهایی که بر اساس فعالیت آزاد پرورشیابنده شکل میگیرد. اما بارآوردن شکلدادن طبیعت متربی بر اساس قالبها و هدفهای بیرونی و ساختگی است. در بارآوردن هدف از تربیت «رام کردن»، «اهلی ساختن» و «دستپروردهسازی» متربی است ولی در «پروراندن»، آزاد ساختن است.
رفاقت به سبک بسیجی ها
به یاد دو بسیجی شهید حسین بویزه و امیر ناجی
نماز جماعت مغرب و عشای مسجد تازه تمام شده بود؛ توجهم به مرد میانسالی جلب شد که تمام بدنش می لرزید و داشت با فرمانده بسیج مسجد امام حسن عسکری(ع) دزفول صحبت می کرد. کنجکاو شدم تا از گفت وگوی این دو نفر سر دربیاورم. جلو رفتم مرد میانسال با چهره ای کاملاً غمزده و لحنی التماس گونه به فرمانده بسیجی می گفت: بابا تو رو به خدا هنوز کفن مادر و خواهر و دو برادرم خشک نشده! چطوری گذاشتید حسین هم به جبهه اعزام بشه؟!
فرمانده بسیجی که آثار شرمندگی و شاید ترحم در چهره اش نمودار بود، از اعزام «حسین» اظهار بی اطلاعی می کرد و قول داد با حسین حرف بزند.
عملیات بعدی در راه بود و منصرف کردن حسین کار آسانی نبود، به ویژه که او و «امیر» قول هایی به هم داده بودند! سرانجام حسین به نرفتن رضا نداد و راهی جبهه شد، ولی او در این عملیات نرفت! عملیات به سرانجام رسید و یک سال دیگر هم دو دوست در کنار هم رازهای ناگفته گفتند و حسین هم فرصت یافت داغ «مادر، خواهر و دو برادرش» را که در حملات موشکی دزفول از دست داده بود، برای دو برادر و خواهر دیگرش تسلا دهد؛ اما عملیات دیگری در راه بود... .
دوستی حسین و امیر در بین بچه ها ضرب المثل بود و هیچ کس به جدایی آنها دست کم در این دنیا فکر نمی کرد! بعضی ها می گفتند چون امیر برادرش حسین را در فتح المبین جاودانه کرده بود؛ می خواست با حسینِِ دیگری برادر شود!...
والفجر 8 فرا رسید! و این دو در پوست خود نمی گنجیدند؛ حسین خانواده را چطور راضی کرده بود نمی دانم! ولی آن دو از اروند گذشتند و به فاو هم رسیدند! و حتی از فاو هم برگشتند! ولی ...
عملیات تمام شد، ولی گویا سفر حسین و امیر تازه آغاز شد! ...
دو یار جدا ناشدنی با هم سوار اتوبوس شدند (1) و از آنجا به سفری آسمانی رفتند و دیگر برنگشتند!
پنجم اسفند 1364 «حسین بویزه» و «امیر ناجی» با بلیت اتوبوس آسمانی به سفر عشق رفتند، ولی دو روز بعد بر دستان جماعتی از مردم در گلزار «شهید آباد»؛ اولی را در کنار برادرش «حسن» (2) و دومی را در کنار برادرش «حسین» (3) خاکی! کردند ولی در آسمان، ملایکه، دو دوست را بر سر یک سفره نشاندند!...
پس از عملیات والفجر 8، به رغم پیروزی رزمندگان و فتح فاو، در بازگشت از منطقه عملیاتی هواپیمای دشمن بعثی، اتوبوس حامل رزمندگان گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج) را بمباران کرد و حدود سی رزمنده دلاور به شهادت رسیدند و شیرینی پیروزی به کام مردم دزفول تلخ شد.
پانوشت:
1 ـ پس از عملیات والفجر 8، به رغم پیروزی رزمندگان و فتح فاو، در بازگشت از منطقه عملیاتی هواپیمای دشمن بعثی، اتوبوس حامل رزمندگان گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج) را بمباران کرد و حدود سی رزمنده دلاور به شهادت رسیدند و شیرینی پیروزی به کام مردم دزفول تلخ شد.
2 ـ حسن بویزه به همراه محمدعلی بویزه و مادر و خواهرش حدود دو سال پیش از شهادت حسین، در حمله موشکی دشمن از زیر آوار راه به آسمان گشودند!
3 ـ حسین ناجی، برادر بزرگ امیر در عملیات فتح المبین به شهادت رسید.
امروز فرهنگیان بسیجی بیش از پیش به ارتقای علمی، معرفتی و بصیرتی نیازمند هستند و باید سطح آگاهی خود را بالا ببرند.
نقش فرهنگیان در سطح جامعه بسیار تأثیرگذار است بنابراین باید از این نقش اثرگذار در راستای تعالی و پیشرفت جامعه بهره کافی را برد.
فرهنگیان میتوانند نقش فزایندهای در تربیت اسلامی دانشآموزان داشته باشند و آنها را در مسیر مستقیم هدایت کنند.
ولایت فقیه یکی از مهمترین مسائل مطرح در جامعه به شمار میرود به همین دلیل باید همواره تابع آن بود.
بر تمام افراد مسلمان و انقلابی، به ویژه فرهنگیان لازم است این اصل مهم را خوب بشناسند و بر مدار آن حرکت کنند.
از مهمترین دستاوردهای پیروی و تبعیت از ولایت فقیه، وحدت در جامعه است.
بر همه ماست که با حمایت از این جایگاه وزین و شناخت دقیق این جایگاه و حمایت و تبعیت از ولی فقیه از آسیبها و تهدیدات دشمنان در امان باشیم.
برگزاری دوره هادیان بصیر بسیج در راستای تبیین مسائل سیاسی روز، آشنایی و آگاهسازی فرهنگیان با بصیرت سیاسی و جنگ نرم دشمن و ارتقای باورهای دینی از موضوعاتی است که باید مدنظر باشد.
گزارش بسیج از وضعیت نقض حقوق بشر در سال 2013 در ایالات متحده آمریکا به 3 زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر شد.
مراسم رونمایی از گزارش وضعیت نقض حقوق بشر در سال 2013 در ایالات متحده آمریکا صبح امور زبا حضور سردار محمدرضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین، حجتالاسلام محمدحسن ابوترابی فرد نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی، محمدجواد لاریجانی رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و جمعی از اساتید و کارشناسان حقوق در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد.
این گزارش به همت معاونت امور بین الملل سازمان بسیج مستضعفین تهیه شده است.
در این گزارش موارد مختلفی از جمله اعدامهای آمریکا، نقض حقوق بشر در زندانها، بازداشت خودسرانه و نقض عدالت کیفری، شکنجه زندانیان، نقض حریم خصوصی مردم، نقض حقوق اقلیتها و بومیان آمریکا، نقض حریم خصوصی مسلمانان، تبعیض نژادی در سیستم قضایی آمریکا، نقض حقوق کودکان و سابقه باراک اوباما و دشمنیاش با آزادی بیان مطرح شده است.
برای دانلود بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
به نقل از "سبک زندگی بسیجی": این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار میشود. دعاهای بچههای دنیا را گِرد میآورند و برگزیدگان را به تبریز دعوت میکنند و به آنها جایزه میدهند.
* آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد! (تاده نظربیگیان، ۵ساله)
* خدای مهربانم، من در سال جدید از شما میخواهم اگر در شهر ما سیل آمد، فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی، ۷ساله)
* خدای عزیزم، من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریهٔ برادرکوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری، ۹ساله)
* خدای عزیزم، در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد. آخر، او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری، ۱۰ساله)
* آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدیِ من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم، از من میگیرند و به بچهٔ آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند! (سحر آذریان، ۹ساله)
* ای خدا، کاش همهٔ مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند تا من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی، ۱۱ساله)
* خدایا، کاری کن وقتی آدمها میخوان دروغ بگن، یادشون بره! (پویا گلپر، ۱۰ساله)
* خداجون، تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونهٔ ما؟ دعا میکنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی، ۱۰ساله)
* خدایا، یک برادر تپل به من بده! (زهره صبورنژاد، ۷ساله)
* ای خدا، کاری کن که دزدان کور شوند. ممنونم! (صادق بیگ زاده، ۱۱ساله)
* خدایا، در این لحظهٔ زیبا و عزیز از تو میخواهم که به پدر و مادر همهٔ بچههای تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی «اکس جید» را بخریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانهمان مانند بچههای سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم... (مهسا فرجی، ۱۱ساله)
* دلم میخواهد حتی اگر شوهر کنم، خمیردندان ژلهای بزنم! (روشنک روزبهانی، ۸ساله)
* خدایا، دست شما درد نکند. ما شما را خیلی دوست داریم! (صمصام رحیمی، ۶ساله)
* خدایا، تمام بچههای کلاسمان زنداداش دارند. از تو میخواهم مرا زن داداشدار کنی! (زهرا فراهانی، ۱۱ساله)
* خدایا، لطفاً وقتی بزرگ شدم، شغل من خوابیدن باشد. (فرامرز نصیر، 5ساله)
* ای خدای مهربان، من رستم دستان را خیلی دوست دارم. از تو خواهش میکنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری، ۹ساله)
* خدایا، من یک پراید سفید می خواهم. (معصومه سنقری 6ساله)
از: کتاب سومین جشنواره بینالمللی دستهای کوچک دعا.
تیم وب سایت ندای یک بسیجی عاشق طبق گذشته که سی دی ها و محصولات فرهنگی تربیتی روانه بازار میکرد (حدود 5 سی دی فرهنگی تربیتی) اینبار محصولات فرهنگی تربیتی را به شکل بسته نرم افزار فرهنگی تربیتی ندای یک بسیجی عاشق (نسخه یک) روانه فضای مجازی خواهد کرد.
برخی ویژگی ها و امکانات این بسته نرم افزاری :
1. چندین آموزش و ترفند کاربردی
2.چندین بازی مهیج و جالب
3.چندین نرم افزار فارسی و غیره
4.شهدا و بسیج
5. پیشنهاد ما به شما
.
برای دانلود بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
وقتی به آشوب ها و فتنه ها و اغتشاشات علیه یک..........
به نقل از "ندای یک بسیجی": وقتی به آشوب ها و فتنه ها و اغتشاشات علیه یک دولت مخالف نظام سلطه نگاه می اندازیم نقاط مشترک بسیار زیادی را می توانیم در اکثر آن ها پیدا کنیم.
نقاطی که گویا سرلوحه تمام این آشوب هاست و باعث قربانی شدن مردم کشورها شده است. در سال 88 نیز عده ای در کشور اسلامی ایران دست به آشوب زدند و این رفتار آنان با رفتار های گروه تروریستی داعش کاملاً همخوانی دارد. از جمله این نقاط مشترک :
1- می توان گفت اصلی ترین شباهت هردو گروه در مخالفت با حکومت اسلامی می باشد. گروهک داعش در اسلام فقط خود را اصلح می داند و ازین رو با نظام هایی که برپایه اسلام باشد بشدت مخالف است و همه را به بیعت با سرکرده خود دعوت می کند و فتنه گران نیز اصلی ترین هدفشان برانداختن ولایت فقیه در ایران بود.
2-حمایت شدید کشور های غربی و نظام سلطه از گروه داعش و فتنه گران و تجهیز کردن هردو گروه و هموار کردن مسیر برای آشوب و اغتشاش.
3- انتخاب رنگ مشخص برای گروه های خود. گروه داعش رنگ مشکی و فتنه گران رنگ سبز را برای خود انتخاب نموده اند.
4- استفاده از نماد های مذهبی توسط هردو گروه. گروه داعش با تکبیر الله اکبر پس از هرجنایت و آرم لاالهالاالله محمد رسول الله بر روی پرچمش و فتنه گران با استفاده از رنگ سبز که نماد سادات و اهل بیت در ایران است.
5- دشمنی هردو گروه با اهل بیت. داعش با تخریب قبور اهل بیت و محبان اهل بیت این دشمنی را آشکار کرد و فتنه گران نیز با هتک حرمت به ساحت مقدس امام حسین (ع) در روز عاشورا دشمنی خود را بر همگان روشن کردند.
6- حمایت جالب هر دو گروه از رژیم اشغالگر قدس. مفتی های داعشی اعلام کرده اند چون اسرائیل مظلوم است به کمک مردم غزه نمی رویم و فتنه گران نیز در روز قدس شعار نه غزه نه لبنان سر می دادند.
7- قدرت هر دو گروه در استفاده از رسانه و محیط مجازی برای جو سازی و نمایش قدرت پوشالی خود. گروه داعش با انتشار جنایات وحشیانه خود در شبکه های اجتماعی قصد ایجاد هراس در دل مردم را دارد و فتنه گران نیز با شعار ما بی شماریم گروه اندک خود را با کمک ابزار فتوشاپ بزرگ جلوه می دادند.
8- حمایت و تحت پوشش قرار دادن اخبار جنایات و آشوب ها از سوی شبکه هایی مانند BBC و الجزیره و تلاش برای خوب جلوه دادن چهره داعش و فتنه گران.
9- اقدام به فرار با لباس زنانه توسط سرکرده های هر دو گروه از شباهت های بسیار جالبیست که شاهد آن بوده ایم.
10- بهشتی جلوه دادن کشته های هر دو گروه. داعشی ها می گویند هرکسی که کشته شود ظهر با رسول الله بر سر یک سفره می نشیند و فتنه گران کشته های خود را شهید می نامیدند.
11- دشمنی هر دو گروه با دین اسلام. داعش درواقع گروهی است برای بدنام کردن اسلام. هیچکدام از قوانین داعش در اسلام به این شیوه نیامده است و تنها هدف آن ها بد نشان دادن چهره دین اسلام در دنیاست. فتنه گران نیز با خواندن نماز جماعت مختلط ، کشف حجاب در اماکن عمومی و به آتش کشیدن مساجد مخالفت خود را با دین اسلام به نمایش گذاشتند.
پ,ن: «أِنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا» ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم تا آنان را تحریک و دگرگون کنند. مریم مبارکه 83
إِنَّ الْمُتَّقِینَ …﴿۱۵- الذاریات﴾
…بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ﴿۱۸- الذاریات﴾
همانا متقین…(۱۵)
… در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى کردند (۱۸)
امیرالمومنین علی بن البیطالب روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه در فرازی از نامه ی خود خطاب به مالک اشتر می فرمایند:
واجْعَلْ لِنَفْسِک فِیمَا بَیْنَک وبَیْنَ اللَّه أَفْضَلَ تِلْک الْمَوَاقِیت.(۱)
و بهترین زمانهایت را برای خلوت کردن بین خودت و خداوند قرار بده.
واقعاً این خیلی مهم است، از چند نفر از دوستانم پرسیدم به نظر شما بهترین وقت خود را باید برای چه کاری صرف کنیم؟
جواب ها مختلف بود
- یکی گفت: صرف خانواده
- یکی دیگر گفت: صرف خدمت به خلق
- دیگری گفت: صرف تفکر و تدبر
- و دیگری گفت: صرف عبادت و…
دقیقش این است که مفهوم خلوت با خدا، حتی عبادت به معنای عرفی آن، یعنی اعمال عبادی مانند قرآن خواندن و زیارت خواندن و نماز خواندن و … هم نیست و نه حتی به معنای دعا کردن های عرفی ما، این که لحظه ای و دمی انسان با خالق خویش خلوتی کند و سخن بگوید و خدایش را حاضر و ناظر و شنوا و بینا بداند و با او انسی بگیرد و راز و نیازی بکند و شاید مهمترین نکته اش این است که قلب انسان حقیقتاً در آن خلوت متوجه خدا باشد.
حضرت امیر می فرمایند که یک بنده ی واقعی خدا در سبک زندگی الهی، بهترین اوقات خودش را باید صرف خلوت کردن با خدای خویش کند؛
و بر اساس آیات و روایات هم بهترین اوقات عمر انسان سحر است!!!که چقدر خواب در آن زمان می چسبد!!! و ما معمولاً خوابهستیم در بهترین زمان عمر زندگی مان.
به قول یکی از بزرگان کَرِه ی عمر آدم سحر است و مابقی به درد دوغ می خورد و رمقی ندارد و هر کس به جایی رسید از سحر رسید.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود (۲)
نکته ی بسیار مهم دیگر این است که وقتی حضرت می فرمایند بهترین زمان عمر شما باید برای خلوت با خدا باشد یعنی به طور پیش فرض لزوم رابطه ی دائم با خدا از طریق خلوت با خدا لحاظ شده است.حالا بهترین وقت که هیچ!!!
انصافاً آخرین باری که ما درست و حسابی با خدای خود خلوت کرده ایم کِی بوده است؟؟؟؟!!!
إِلَهِی … مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِک (۳)
خدایا … ما را از لذت مناجاتت بهره مند فرما
پی نوشت ها:
۱-نهج البلاغه ی شریف، نامه ی ۵۳
۲-غزل ۲۱۶ از دیوان حافظ
۳-مفاتیح الجنان، باب اول در ادعیه، مناجات خمس العشر، ص۲۴۱، مناجات السابع (مناجات المطیعین) مناجات هفتم از مناجاتهای ۱۵ گانه امام سجاد(مناجات مطیعین)
بسم رب الحسین .. .
زندگی به سبک یک بسیجی به روایت من (فعلا قسمت اول)
همه به دنبال هدفی میگردیم تا بدان سو روان شویم! بعد از تجسس هدفی مقدس در مردی محترم و مقتدر یافتم که سبک زندگی به من آموخت
و اینک زندگی به سبک انقلاب : بسیج میغات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است. که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آنرا همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند. (امام خمینی)
نگاهی به هدفش انداختم و بالهای بزرگی دیدم که ایران اسلامی را میخواست به اوج برساند : ((باید بسیجیان جهان در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند))
علتش هم خیلی مقتدرانه میگفت و من این اقتدار را میستایم : بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست ، باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و مقابل شرق و غرب ایستاد.
بعد این اقتدار ، گفتارش را جامه عمل پوشاند و در جنگی نا برابر به جهانیان نشان داد که : ((با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود))
و من به عنوان یک بسیجی خط امام به خود میبالم و با افتخار اعلام میکنم که من یک بسیجی هستم
پ.ن : متون داخل گیومه پیام امام خمینی در تشکیل بسیج است
این داستان ادامه دارد ...
درباره آيه 8 سوره تحريم تفاسير و بحث هاي زيادي وجود دارد. در اين مجال كوتاه، تنها يكي از كاربردي ترين روش هاي عمل به اين دستور الهي و نتيجه آن را به حضورتان تقديم مي كنيم. جواد عنايتي ، از اهالي كاشان ،تصميم مي گيرد به فرمان الهي در سوره تحريم عمل كند
سبک زندگی بسیجی: بسياري از ما، اين فرمايش خداوند عالميان در سوره تحريم، آيه 8 را شنيده و خوانده ايم كه :
«يا أيُّهَا الذِّينَ آمَنُوا تُوبُوا إلي اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً عَسي رَبُّكُمْ أنْ يُكَفِّرَ عَنكُم سَيِّئاتِكُم وَ يُدخِلَكُم جَنَّاتٍ تَجري مِن تَحتِها الأنهارُ»
اي كساني كه ايمان آورده ايد! توبه كنيد، توبه اي خالص، اميد است [با اين كار] پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايي از بهشت كه نهرها از زير درختانش جاري است، وارد كند.»
پيرامون اين آيه بحث ها و روايات تاريخي و كلامي زيادي وجود دارد كه براي اطلاع از آنها مي توانيد به كتب تفسير و منابع فقهي مراجعه كنيد. در اين مجال كوتاه، تنها يكي از كاربردي ترين روش هاي عمل به اين دستور الهي و نتيجه آن به حضورتان تقديم مي شود. باشد كه در دل هاي سياه ما غرق شده گان در گرداب عادات سخيف انساني كارگر افتد:
جواد عنايتي، يك بسيجي از اهالي كاشان، در بهار سال 1363 هجري شمسي، تصميم مي گيرد به فرمان الهي در سوره تحريم عمل كند و اين تصميم خود را اين گونه مكتوب مي كند:
اين جانب جواد عنايتي در روز يكشنبه، تاريخ 9 /2/ 63 در ساعت 5/5 بعد از ظهر توبه كردم و از اين تاريخ به بعد هرگز دنبال گناه نمي روم.
جناب جواد عنايتي، حدود دو سال و نه ماه بعد، به تاريخ ۲۱ دي ماه سال ۱۳۶۵ طي عمليات كربلاي ۵ در شلمچه مزد خود را دريافت مي كند و بال در بال فرشتگان مي گشايد.
.: Weblog Themes By Pichak :.