رهبر انقلاب:
پرداختن به مسئله ى تکفیر، چیزى است که بر علماى دنیاى اسلام و زبدگان و فرزانگان دنیاى اسلام تحمیل شده است؛ این را دشمن به صورت مشکل دست ساز وارد دنیاى اسلام کرده است و ناچاریم به آن بپردازیم، لکن مسئله ى اصلى، مسئله ى رژیم صهیونیستى است؛ مسئله ى اصلى، مسئله ى قدس است.
شوق زيارت امام حسين(ع)، همواره در دل و جان دوستداران آن حضرت شوري عظيم برپا مي کند و همين اشتياق وصف ناپذير سبب مي شود، هر سال، در روز اربعين شهادت امام حسين(ع)، کربلا به ميعادگاه ميليون ها عاشق و شيفته حضرت و مکتب انسان ساز ايشان تبديل شود.
عاشقاني که خود را از راه دور و نزديک براي کسب فضايلي که اهل بيت(ع) در تبيين اهميت کم نظير زيارت امام حسين(ع) بيان کرده اند، به کربلا مي رسانند.
اما زيارت حضرت سيدالشهداء(ع) محدود به زمان و مکان خاصي نيست.
پس خوشا به حال آنانی که در این ایام حسینی می شوند و با قفله عشق همراه می شوند...
و بالاتر ؛
خوشا به حال آنانی که حسینی می مانند و با انتخاب راه سید الشهدا(ع) ادامه اش می دهند ...
حوادث پر التهاب ماههای ابتدایی شکلگیری انقلاب اسلامی، ضرورت بسیج همگانی ملت برای دفاع از امنیت کشور در برابر ناآرامیهای ایجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ایجاد کرده بود. در این میان، ماجرای تسخیر لانهی جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام و آشکار شدن تبدیل این سفارتخانه به پایگاهی برای جاسوسی و توطئهافکنی برضد نظام جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را در شرایط ویژهی «رویارویی مستقیم با آمریکا» قرار داد. تهدید آمریکاییها برای حملهی نظامی به قصد آزادی جاسوسان، دغدغهای بود که ضرورت وجود نیروی منسجم، آموزش دیده، نظامی، انقلابی و مردمی برای دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی را بیش از گذشته، فراهم آورد. در چنین شرایطی بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام خمینی(ره)، در 5 آذر 1358 صادر گردید. حضرت امام در همان ایام در دیدار با جمعی از پاسداران، دربارهی ضرورت دفاع از کشور فرمودند:
سلام ، راستش من که سنم به اون موقع ها قد نمیده ، که بدونم بچه ها توی جبهه شب یلدا میگرفتن یا نه ؟ اما به نظر من فکر کنم اونا هم شب یلدا داشتن ، البته بجای هندوانه ، مین هندوانه ای داشتن به جای انار ، بمب اناری داشتن ، بجای آجیل ، گلوله و خمپاره داشتن ، بجای سرگرمی ، ذکر و یاد خدا داشتن ، بجای صحبت کردن ، خشم شب داشتن ، بجای ..... و خیلی چیزای دیگه ، بیاین امشب را مثل شهدا صبح کنیم ، مثل اونموقع که بچه ها تا صبح ذکر خدا میگفتن و نماز شب میخوندن ، تا صبح طلب مغفرت میکردن واشک میریختن...
برای شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات
قدم، قدم، قدم ...
این جا فقط قدم هاست که به عشق شما بر زمین می نشینند و بلند می شوند، خاک را زیر پا می سایند و به پیش می روند ...
قدم، قدم ...
تا رسیدن به شما، به عشق شما...
مثل زینب سلام الله علیها در روزهای نزدیک به اربعین...
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: « مَن سَنَّ سُنَّهً حَسَنهً کانَ لهُ أجرُ مَن عَمِلَ بِها مِن غَیرِ أن یَنقُصَ مِن أَجُورِهم شَیءٌ » (اصول کافی، ج 5، ص 9)
« هر کس سنت نیک و پسندیدهای را بنا کند، پاداش هر کسی که به آن عمل کند را دارد بیآنکه از پاداش عمل کنندگان به آن سنت حسنه چیزی کم شود »
پ ن : ارباب همه دراند به پابوسی تو می آیند طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم
امام علی علیه السلام: «مجاهدی كه در راه خدا به شهادت رسیده باشد، پاداشش بیشتر از كسی نیست كه بتواند گناه كند و پاكدامنی ورزد».
سردار رمضان شریف : ماموریت سردار سلیمانی آزادی قدس است و یکی از مقدمات آزادسازی قدس فراهم کردن بستر وحدت در جامعه اسلامی است.
اگر چه دشمن تلاش می کند تا با وقوع حوادث ساختگی و پیشامدهای دروغین ذهن افکار عمومی را از قضیه فلسطین و مساله قدس غافل نماید و نگاه اصلی ما که تمرکز بر رژیم صهیونیستی و آزادی قدس است را به نقاط انحرافی در حوزههای متفاوت بکشاند و نگذارد تا مردم جهان،به ضعف و استیصال رژیم جعلی اسرائیل پی ببرند،اما این قطعی است که آزادی قدس شریف یک هدف مقدسی است که آرزوی هر مسلمانی است.
بیاید این تک تیر انداز رو بشناسیم؟
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!
شهید زرین تک تیراندازی بود که صدام برای زنده و مرده آن جایزه گذاشته بود .
روحش شاد و یادش گرامی باد

سلام بر بسیج ، این كوچك های بزرگ !... و این بزرگ های كوچك! بسیج ، فقط كلمه ای بود، ساده وسطحی، نوشته در قاموس ها و فرهنگنامه ها، خفته درخاطره ها و زاویه ذهن ها . ناگهان ... |

بهش گفتم : بابا این چه حرفیه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر ...
با همون لهجه اصفهونیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه بجای کمپوت به من رب گوجه افتاده...
آنانی که برای من و شما جنگیدن،سختی کشیدن،تیکه تیکه شدن، زنده زنده سوختن،و زنده زنده توسط بعثی ها زیر انبوهی از خاک شدن!!کسایی که با دیدن عکسشون شرمنده میشیم که آیا واقعا حقشون رو ادا کردیم یانه!! یا اصلا حقی به گردن ما دارن؟؟؟!

ميدونم چي جواب شهداروبگم ..!!!
دوستم اومده ميگه اگه يه روز شهدا بپرسن چي كارانجام دادي براما جوابشونو داري؟
منم مثل مرد پريدم وسط حرفشو گفتم بله كه مي دونم چي جوابشونو بدم خيلي هم آسونه
ميگم ببخشيد شما خون داديد و من فقط نگاه كردم و شنيدم تواز مرز من دفاع كردي كه يه وقت ناموسم بی چادر ازخونه نره بيرون
تو باصداي الله اكبر وياحسين ويااباالفضل رفتي توميدون؛منم هيچ وقت هندزفري از گوشم نميفته يكسره
صداي دلنشين موسيقي توي گوشمه ودارم بااين صداازمرزم دفاع مي كنم
تو خون در راه مادادي منم براي دوست دخترم اس ام اس دادم و عشق كردم
شهيد جان جوابت اينه!!! كه تو باچشمات معنويات و عشق ديدي منم آره عشقو ديدم اما به نگاه كردن به نامحرم
به نگاه كردن به فيلم های.....آره دقيقاًمنم از ميهنم دفاع كردم
pdf کتاب خاک های نرم کوشک نوشته سعید عاکف برای اولین بار توسط وبلاگ شناخت رهبر آماده دانلود شده است . این کتاب بسیار تأثیر گذار است . خواندن این کتاب را که پرتیراژترین کتاب دفاع مقدس است به همراه دیگر کتاب های آقای سعید عاکف به شما دوست عزیز توصیه می کنم .
مقام معظم رهبری در جمع فیلم سازان و کارگردانان سینما و تلویزیون در تاریخ بیست و ششم خرداد هشتاد و پنج در مورد این کتاب می فرمایند:
الان چند سالی است که کتابهایی درباره سرداران و فرماندهان باب شده و مینویسند و بنده هم مشتری این کتابها هستم و میخوانم.
بعضی از اینها را من خودم از نزدیک میشناختم و آنچه در باره شان نوشته شده، روایتهای صادقانه و بسیار تکان دهنده است – این هم حالا آدم میتواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغهآمیز است و کدام صادقانه است – آدم میبیندبرخی از این
شخصیتهای برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛
این اوستا عبدالحسین برونسی، یک جوان مشهدی بنا، که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه میکنم و واقعا دوست میدارم شماها بخوانید. من میترسم این کتابها اصلا دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهای نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبری نداشتم.
بعد از شهادتش، بعضی از دوستان ما که به مجموعههای دانشگاهی و بسیج رفته بودند و با این جوان بیسواد – بیسواد به معنای مصطلح؛
البته سه، چهار سالی درس طلبگی خوانده بوده، مختصری هم مقدمات و ابتدایی و اینها را هم خوانده بوده – صحبت کرده بودند، میگفتند آنچنان برای اینها صحبت میکرده و حرف میزده که دلهای همه اینها را در مشت میگرفته.
دانلود در ادامه مطلب
به راستی که هر دو روبه سوی قبله اند ، اما این کجا و آن کجا؟
این در حال سجود و عبادت خالق و آفریدگار جهان ...
آن در حال گناه و معصیت و پیروی از شیطان ...
این در حال بندگی خــدا ...
آن در حال بندگی شیطان ...
این در حال پرداختن به روح و روان معنوی ...
آن در حال پرداختن به جسم و دنیای مادی ...
این در حال کاشت بذر و پرورش درخت ...
آن در حال کندن گل و بوته ها و پرورش آفت ...
این در حال ساخت بنا ...
آن در حال تخریب بنا ...
این در حال اتصال به خدا ...
آن در حال انفصال از خدا ...
این نــــمـاز [نــه + مـاز = پیچ و خم ندارد] ...
آن بــــمـاز [بــه + مـاز = پیچ و خم دارد] ...
عاقبتِ این ، ورود به بهشت و روبه رویی با خدا ...
عاقبتِ آن ، ورود به جهنم و روبه رویی با شیطان ...

اراده کنید تا متحول شوید
برچسبها، باور آفرین و شخصیت سازند. ما در مسیر کمال، از این تکنیک برای تهذیب نفس و ساختن هویت و شخصیت جدید و باورهای عالی استفاده میکنیم. در این مقاله راجع به دو ویژگی تفکر و توکل صحبت میکنیم که اگر با تمرین و مراقبت، آنها را در خود ایجاد کنید، زندگیتان رنگ و بویی دیگر میگیرد.

سبک زندگی بسیجی- برخی مقامات آمریکایی در حالی از ترور سردار سلیمانی سخن میگویند که مقام معظم رهبری چهار مرتبه سردار سلیمانی را “شهید” و “شهید زنده” خطاب کرده و راجع به ایشان و همرزمانشان فرمودهاند: “خدای متعال میخواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند.”
سالهای حماسه را هنوز به یاد داریم. سالهایی که هر از چند گاهی سکوتش را صدای خمپاره ها و موشک ها می شکست و آرامش ما یاد خدا و ذکر او بود. هنوز به خاطر داریم سالهایی را که برای عده ای هشت سال دوری از کشور بود تا آرامش یابند و آرامش عده ای دیگر فرستادن جوانهایشان در لبیک به ندای امام. از خاطرمان نرفته و نخواهد رفت جانفشانی رزمندگانی که با لباس خاکی فرشی به عرش رفتند و ره صد ساله را یک شبه طی نمودند.
از یادمان نرفته و نخواهد رفت سنگرهایی را که زیارت عاشورا ذکر علی الدوام اهلش بود. بسیجیانی که گاه از نماز شبهایشان شهادت طلب می کردند و آن آخرین نمازشان می شد.

خردسال ترین شهید دفاع مقدس،
نامش حسین بود
اهل شهرستان جم(استان بوشهر)،
در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را می گیرد به محل اعزام می برد تا رضایت دهد.
برای رفتن،
عملیات بیت المقدس حسین را به آرزویش رساند
شب عملیات گفتند حسین نیا،
حسین گفت: من برای سقایی شما می آیم.
حسین تیربارچی را به هلاکت رساند تا گردان در محاصره را نجات دهد.
رزمنده ای آب خواست...
حسین آب آورد
سر حسین بالا آمد
خمپاره ای ...
اینگونه بود که حسین حسینی شد.
گرامی باد یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهید حسین صافی.
چندی پیش سید علی عزیزی که کودک پنج سالهای است، به همراه پدر خود برای اقامه نماز به حسینیه امام خمینی(ره) خدمت مقام معظم رهبری رفته بود.
وقتی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اقامه نماز وارد حسینیه میشوند؛ سید علی ۵ ساله دست پدر خود را رها میکند و به سمت ایشان
میدود و دست رهبر انقلاب را میگیرد.
سید علی که علیرغم سن کم خود حافظ ۵ جزء قرآن کریم نیز هست، خطاب به رهبر انقلاب میگوید: "آقا میشود چفیهتان را به من بدهید؟
شدن چفیه رهبری واقعهای بوده که او بارها از تلویزیون آن را تماشا کرده است.

مقام معظم رهبری پاسخ درخواست سیدعلی را با لبخندی داده و خطاب به همراهان خود میگویند که ” چفیه را بدهید به آقا”. پدر سید علی در خاطرهای
میگوید: از آن به بعد هر وقت با این بچه هم کلام میشوم او به من میگوید که "آقا به من گفتند آقا”.
در ادامه ماجرای دیدار این کودک با رهبر انقلاب در حالیکه آیتالله خامنهای دست نوازش بر سر او میکشیدند، سید علی ۵ ساله از ایشان میپرسد: "آقا شما که اینقدر مهربان هستید، چرا آمریکا اینقدر از شما میترسد؟” که این سؤال با لبخند دیگری از سوی رهبر انقلاب مواجه میشود. در همین هنگام یکی از همراهان رهبر انقلاب در پاسخ به سؤال سید علی میگوید: "حضرت آقا آدم خوبی است؛ و چون از خدا میترسد آنها(آمریکاییها) هم از آقا میترسند”

به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان. شرایط برام خیلی سخت بود.از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بداخلاق. یه روز دیگه طاقتم طاق شد و گفتم:" زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده". حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد. دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه اش بیشتره.
بهش گفتم:" خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه.نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی".
گفت:" نمی خوام همسری که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده رو، ناراحت ببینم".
خاطره ای از شهید حسین تاجیک/همسفر شقایق،ص276
مقام معظم رهبری:
اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که اینطور خانواده ها را داشته باشد به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد.
شب تا صبح داد و بیداد که آقا بیا. کجا بیاد برا کی بیاد برا من و تو؟ که چی بشه؟ من و تویی که برا بچه ها مون خواستگار میاد بجای اینکه از دینش بپرسیم از مادیات و تحصیلاتش می پرسیم بیاد؟ امام زمان زمانی میاد که بفهمیم بفهمیم بفهمیم امام زمان پرادو نیست رشته تحصیلی نیست.
مگه قوم بنی اسرائیل بعد از 400 سال امام موعودشون که موسی (ع) بود نیومد؟ مگه حضرت موسی از دریا عبورشون نداد؟ مگه براشون از آسمان و زمین غذا نفرستاد؟ چی شد؟ تا 30 روز غیبتش رسید به 40 روز گوساله پرست شدن، زنای دسته جمعی کردن. باز موسی بخشید و گفت به سرزمین موعود، به زمین موعود وارد بشین اما چی شد؟ چون دلشون با موسی نبود گفتن ما نمیایم موسی خودت برو. از ترس جونشون و مادیات از ولی معصومشون حرف شنوی نداشتند و باختند و مورد نفرین خدا قرار گرفتند و بدبخت شدن.
مگه زمان پیامبر تو جنگ احد بخاطر مادیات و غنیمت پشت به ولی زمانشون نکردند؟ نتیجش چی شد؟
مگه روز غدیر حضرت رسول دست امیرالمؤمنین رو بالا نبرد؟ مگه نگفت بعد از من ولی شما علی (ع) هست؟ چی شد؟ قبول کردند اما پای انجام وظیفه که رسید دوباره تو حکمیت جا زدند.
زمان امام حسن (ع) چی شد؟ معاویه با پول همشون رو خرید و پشت به ولی زمانشون کردند.
زمان امام حسین (ع) چی شد؟ عمر بن سعد به دستور یزید برای حکومت ری مقابل امام زمانش ایستاد. نتیجش چی شد؟ همین بلاهایی که سر جهان عرب بعد از اون پیش اومد. اوضای عراق، مصر، لبنان، لیبی، فلسطین و ... مورد لعن قرار گرفتند و این شده حال و روزشون.
حالا بعد 1170 سال ما ایرانی ها اومدیم میگیم حکومت ولی معصوم میخوایم. خب خدا گفت اول آزمون بدین بعد ولی معصوم میفرستم. چرا؟ چون قبلاً بعضی ها ثابت کردن لیاقت ندارن. از تحریم و 8 سال دفاع مقدس رد شدیم رسیدیم به آزمون حکمیت. چی شد؟ کوی دانشگاه تهران، نامه جام زهر، فتنه 88 و ... خیلی پررویم نه؟ حالا انتظار داریم امام زمان رو خدا بفرسته؟ نه عزیز.
دیگه این تو بمیری ازون تو بمیری ها نیست. اول باید ثابت کنی امام زمان رو میخوای. آهای تو که ادعات میشه شیعه امام زمانی، الله وکیلی شب تاصبح که به فکر دار و ندارت هستی به فکر امام زمانت هستی؟
امام زمان رو اونایی درک کردن که 8 سال سینه سپر کردن. امام خمینی ولی معصوم نبود اما ولی فقیه بود. گفت برین خرمشهر رو بگیرین زمینش مقدس نبود اما رفتن گرفتن. ترس از جان و خانه و مال و زندگی نداشتند. برای همین امیرالمؤمنین در جریان جنگ بر میگرده رو به خوزستان می ایسته و سلام می فرسته به رزمندگان ایرانی که هزار سال بعد قراره بیان. چرا؟ چون اون ها ولی معصوم رو ندیده براش سینه سپر می کنند و کردند. اگر امیرالمؤمنین یه گردان ازون رزمنده های که دلشون مثل آهن قرص بود داشت الان اوضاع این نمی شد.
اسرائیل برای امام زمانش اومد سرزمین موعود رو گرفت ولی توی تورات خدا گفته بود شما بدون موسی به سرزمین موعود هرگز وارد نخواهید شد و فایده ای نداره اما ما هنوز نفهمیدیم باید به زمان موعود بریم تا به امام زمانمون برسیم. غرق مادیات شدیم. نمی فهمیم. نمی فهمیم. نمی فهمیم.
وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ یعنی چی؟ قسم به عصر (دوران ظهور ولی عصر علیه السّلام)، که انسان هم در خسران و زیان است. چی میگه خدا؟ میگه شماهم برین به زمان مقدس وگرنه بدبخت و بیچاره اید. بدبختیم که تو زمان غیبت جا موندیم. بدبختیم که بجای امام زمان به فکر پرادو و پورشه و تحصیلات و هزار کوفت و زهر مار دیگه ای هستیم. بدبختیم.
وقتی ولی فقیه ما تو صحیفه می نویسه هرکس در حکومت جمهوری اسلامی در حوزه کاری خودش نگاه آخرالزمانی نداشته باشد خائن است یعنی چی؟ یعنی توی پدر و مادری که دست یه جوون رو بخاطر مادیات رد می زنی خائنی. یعنی توی مسئولی که بجای کمک به مردم نیازمند به اون کسی که وضع مالی بهتری داره کمک میکنی خائنی. یعنی توی مدیر و رئیسی که می بینی تو جامعه فحشا زیاد شده و بی تفاوتی خائنی.
حالا هی تو دعای ندبه داد بزن أین بقیه الله؟ أین الحسن و أین الحسین؟ عرضه داری حرف ولی فقیه زمانت رو گوش بده، ولی معصوم پیشکش. عرضه داری برو به سمت زمان موعود. امام زمان خودش میاد دنبالت. قبول کنیم لاف امام زمانی بودن می زنیم. قبول کنیم.
حالا فهمیدی منظورم چیه؟ آفرین حالا شب قدر آخر رفتی دعا کنی برا ظهور امام زمانت یادت باشه از همه چیزت باید بگذری. باید قول بدی گوش به فرمان ولی فقیه زمانت باشی. اگه راست گفته باشی خدا امام زمان ولی معصومش رو میفرسته. بخدا قسم اگه نفرستاد من از هرچی کافر کافرترم.
پ,ن : این روز ها بدجور لاف زن های عاشقی رو می بینم و دلم پراست...
باکمک از : سخنرانی دکتر رائفی پور

دانشگاه انتظار از 1300 سال پیش همچنان دانشجو می پذیردولی متاسفانه هنوزنتوانسته 313 نفر فارغ التحصیل داشته باشد...
شما می توانید در اولین فرصت ثبت نام نمایید....
.
.
مدارک مورد نیاز :
نماز اول وقت+ برگ تسویه حساب حق الناس +دائم الوضو بودن +قرآن خواندن + نماز شب+خوش اخلاقي و خوش برخورد+رعايت حلال و حرام+راستگويي و راستي+....
.
.
امام زمان یار می خواهند یاری چون ابوالفضل... هست همچین یاری؟؟؟
آیا امام زمانی شده ایم ؟؟ بهاری شده ایم؟؟
همه منتظرند 313 یار جمع شوند، پیدا شوند، خودشان را نشان دهند،
آیا برای اینکه خودمان هم عضو 313 نفر شویم ، کاری کرده ایم؟؟
همه می گویند 313 نفر که عددی نیست ،اما برای افرادی چون ما 313 نفر هم عدد بزرگی است ...
آقا یار میخواهند... کجایند آنهایی که آقا را صدا می زنند؟؟؟

زندگی نامه
وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.
رفاقت به سبک بسیجی ها
به یاد دو بسیجی شهید حسین بویزه و امیر ناجی
نماز جماعت مغرب و عشای مسجد تازه تمام شده بود؛ توجهم به مرد میانسالی جلب شد که تمام بدنش می لرزید و داشت با فرمانده بسیج مسجد امام حسن عسکری(ع) دزفول صحبت می کرد. کنجکاو شدم تا از گفت وگوی این دو نفر سر دربیاورم. جلو رفتم مرد میانسال با چهره ای کاملاً غمزده و لحنی التماس گونه به فرمانده بسیجی می گفت: بابا تو رو به خدا هنوز کفن مادر و خواهر و دو برادرم خشک نشده! چطوری گذاشتید حسین هم به جبهه اعزام بشه؟!

فرمانده بسیجی که آثار شرمندگی و شاید ترحم در چهره اش نمودار بود، از اعزام «حسین» اظهار بی اطلاعی می کرد و قول داد با حسین حرف بزند.
عملیات بعدی در راه بود و منصرف کردن حسین کار آسانی نبود، به ویژه که او و «امیر» قول هایی به هم داده بودند! سرانجام حسین به نرفتن رضا نداد و راهی جبهه شد، ولی او در این عملیات نرفت! عملیات به سرانجام رسید و یک سال دیگر هم دو دوست در کنار هم رازهای ناگفته گفتند و حسین هم فرصت یافت داغ «مادر، خواهر و دو برادرش» را که در حملات موشکی دزفول از دست داده بود، برای دو برادر و خواهر دیگرش تسلا دهد؛ اما عملیات دیگری در راه بود... .
دوستی حسین و امیر در بین بچه ها ضرب المثل بود و هیچ کس به جدایی آنها دست کم در این دنیا فکر نمی کرد! بعضی ها می گفتند چون امیر برادرش حسین را در فتح المبین جاودانه کرده بود؛ می خواست با حسینِِ دیگری برادر شود!...
والفجر 8 فرا رسید! و این دو در پوست خود نمی گنجیدند؛ حسین خانواده را چطور راضی کرده بود نمی دانم! ولی آن دو از اروند گذشتند و به فاو هم رسیدند! و حتی از فاو هم برگشتند! ولی ...
عملیات تمام شد، ولی گویا سفر حسین و امیر تازه آغاز شد! ...
دو یار جدا ناشدنی با هم سوار اتوبوس شدند (1) و از آنجا به سفری آسمانی رفتند و دیگر برنگشتند!
پنجم اسفند 1364 «حسین بویزه» و «امیر ناجی» با بلیت اتوبوس آسمانی به سفر عشق رفتند، ولی دو روز بعد بر دستان جماعتی از مردم در گلزار «شهید آباد»؛ اولی را در کنار برادرش «حسن» (2) و دومی را در کنار برادرش «حسین» (3) خاکی! کردند ولی در آسمان، ملایکه، دو دوست را بر سر یک سفره نشاندند!...
پس از عملیات والفجر 8، به رغم پیروزی رزمندگان و فتح فاو، در بازگشت از منطقه عملیاتی هواپیمای دشمن بعثی، اتوبوس حامل رزمندگان گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج) را بمباران کرد و حدود سی رزمنده دلاور به شهادت رسیدند و شیرینی پیروزی به کام مردم دزفول تلخ شد.
پانوشت:
1 ـ پس از عملیات والفجر 8، به رغم پیروزی رزمندگان و فتح فاو، در بازگشت از منطقه عملیاتی هواپیمای دشمن بعثی، اتوبوس حامل رزمندگان گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج) را بمباران کرد و حدود سی رزمنده دلاور به شهادت رسیدند و شیرینی پیروزی به کام مردم دزفول تلخ شد.
2 ـ حسن بویزه به همراه محمدعلی بویزه و مادر و خواهرش حدود دو سال پیش از شهادت حسین، در حمله موشکی دشمن از زیر آوار راه به آسمان گشودند!
3 ـ حسین ناجی، برادر بزرگ امیر در عملیات فتح المبین به شهادت رسید.
امروز فرهنگیان بسیجی بیش از پیش به ارتقای علمی، معرفتی و بصیرتی نیازمند هستند و باید سطح آگاهی خود را بالا ببرند.
نقش فرهنگیان در سطح جامعه بسیار تأثیرگذار است بنابراین باید از این نقش اثرگذار در راستای تعالی و پیشرفت جامعه بهره کافی را برد.
فرهنگیان میتوانند نقش فزایندهای در تربیت اسلامی دانشآموزان داشته باشند و آنها را در مسیر مستقیم هدایت کنند.
ولایت فقیه یکی از مهمترین مسائل مطرح در جامعه به شمار میرود به همین دلیل باید همواره تابع آن بود.
بر تمام افراد مسلمان و انقلابی، به ویژه فرهنگیان لازم است این اصل مهم را خوب بشناسند و بر مدار آن حرکت کنند.
از مهمترین دستاوردهای پیروی و تبعیت از ولایت فقیه، وحدت در جامعه است.
بر همه ماست که با حمایت از این جایگاه وزین و شناخت دقیق این جایگاه و حمایت و تبعیت از ولی فقیه از آسیبها و تهدیدات دشمنان در امان باشیم.
برگزاری دوره هادیان بصیر بسیج در راستای تبیین مسائل سیاسی روز، آشنایی و آگاهسازی فرهنگیان با بصیرت سیاسی و جنگ نرم دشمن و ارتقای باورهای دینی از موضوعاتی است که باید مدنظر باشد.
تیم وب سایت ندای یک بسیجی عاشق طبق گذشته که سی دی ها و محصولات فرهنگی تربیتی روانه بازار میکرد (حدود 5 سی دی فرهنگی تربیتی) اینبار محصولات فرهنگی تربیتی را به شکل بسته نرم افزار فرهنگی تربیتی ندای یک بسیجی عاشق (نسخه یک) روانه فضای مجازی خواهد کرد.
برخی ویژگی ها و امکانات این بسته نرم افزاری :
1. چندین آموزش و ترفند کاربردی
2.چندین بازی مهیج و جالب
3.چندین نرم افزار فارسی و غیره
4.شهدا و بسیج
5. پیشنهاد ما به شما
.
برای دانلود بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
إِنَّ الْمُتَّقِینَ …﴿۱۵- الذاریات﴾
…بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ﴿۱۸- الذاریات﴾
همانا متقین…(۱۵)
… در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى کردند (۱۸)
امیرالمومنین علی بن البیطالب روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه در فرازی از نامه ی خود خطاب به مالک اشتر می فرمایند:
واجْعَلْ لِنَفْسِک فِیمَا بَیْنَک وبَیْنَ اللَّه أَفْضَلَ تِلْک الْمَوَاقِیت.(۱)
و بهترین زمانهایت را برای خلوت کردن بین خودت و خداوند قرار بده.
واقعاً این خیلی مهم است، از چند نفر از دوستانم پرسیدم به نظر شما بهترین وقت خود را باید برای چه کاری صرف کنیم؟
جواب ها مختلف بود
- یکی گفت: صرف خانواده
- یکی دیگر گفت: صرف خدمت به خلق
- دیگری گفت: صرف تفکر و تدبر
- و دیگری گفت: صرف عبادت و…
دقیقش این است که مفهوم خلوت با خدا، حتی عبادت به معنای عرفی آن، یعنی اعمال عبادی مانند قرآن خواندن و زیارت خواندن و نماز خواندن و … هم نیست و نه حتی به معنای دعا کردن های عرفی ما، این که لحظه ای و دمی انسان با خالق خویش خلوتی کند و سخن بگوید و خدایش را حاضر و ناظر و شنوا و بینا بداند و با او انسی بگیرد و راز و نیازی بکند و شاید مهمترین نکته اش این است که قلب انسان حقیقتاً در آن خلوت متوجه خدا باشد.
حضرت امیر می فرمایند که یک بنده ی واقعی خدا در سبک زندگی الهی، بهترین اوقات خودش را باید صرف خلوت کردن با خدای خویش کند؛
و بر اساس آیات و روایات هم بهترین اوقات عمر انسان سحر است!!!که چقدر خواب در آن زمان می چسبد!!! و ما معمولاً خوابهستیم در بهترین زمان عمر زندگی مان.
به قول یکی از بزرگان کَرِه ی عمر آدم سحر است و مابقی به درد دوغ می خورد و رمقی ندارد و هر کس به جایی رسید از سحر رسید.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود (۲)
نکته ی بسیار مهم دیگر این است که وقتی حضرت می فرمایند بهترین زمان عمر شما باید برای خلوت با خدا باشد یعنی به طور پیش فرض لزوم رابطه ی دائم با خدا از طریق خلوت با خدا لحاظ شده است.حالا بهترین وقت که هیچ!!!
انصافاً آخرین باری که ما درست و حسابی با خدای خود خلوت کرده ایم کِی بوده است؟؟؟؟!!!
إِلَهِی … مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِک (۳)
خدایا … ما را از لذت مناجاتت بهره مند فرما
پی نوشت ها:
۱-نهج البلاغه ی شریف، نامه ی ۵۳
۲-غزل ۲۱۶ از دیوان حافظ
۳-مفاتیح الجنان، باب اول در ادعیه، مناجات خمس العشر، ص۲۴۱، مناجات السابع (مناجات المطیعین) مناجات هفتم از مناجاتهای ۱۵ گانه امام سجاد(مناجات مطیعین)
بسم رب الحسین .. .
زندگی به سبک یک بسیجی به روایت من (فعلا قسمت اول)
همه به دنبال هدفی میگردیم تا بدان سو روان شویم! بعد از تجسس هدفی مقدس در مردی محترم و مقتدر یافتم که سبک زندگی به من آموخت
و اینک زندگی به سبک انقلاب : بسیج میغات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است. که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آنرا همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند. (امام خمینی)
نگاهی به هدفش انداختم و بالهای بزرگی دیدم که ایران اسلامی را میخواست به اوج برساند : ((باید بسیجیان جهان در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند))
علتش هم خیلی مقتدرانه میگفت و من این اقتدار را میستایم : بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست ، باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و مقابل شرق و غرب ایستاد.
بعد این اقتدار ، گفتارش را جامه عمل پوشاند و در جنگی نا برابر به جهانیان نشان داد که : ((با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود))
و من به عنوان یک بسیجی خط امام به خود میبالم و با افتخار اعلام میکنم که من یک بسیجی هستم
پ.ن : متون داخل گیومه پیام امام خمینی در تشکیل بسیج است
این داستان ادامه دارد ...

درباره آيه 8 سوره تحريم تفاسير و بحث هاي زيادي وجود دارد. در اين مجال كوتاه، تنها يكي از كاربردي ترين روش هاي عمل به اين دستور الهي و نتيجه آن را به حضورتان تقديم مي كنيم. جواد عنايتي ، از اهالي كاشان ،تصميم مي گيرد به فرمان الهي در سوره تحريم عمل كند
سبک زندگی بسیجی: بسياري از ما، اين فرمايش خداوند عالميان در سوره تحريم، آيه 8 را شنيده و خوانده ايم كه :
«يا أيُّهَا الذِّينَ آمَنُوا تُوبُوا إلي اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً عَسي رَبُّكُمْ أنْ يُكَفِّرَ عَنكُم سَيِّئاتِكُم وَ يُدخِلَكُم جَنَّاتٍ تَجري مِن تَحتِها الأنهارُ»
اي كساني كه ايمان آورده ايد! توبه كنيد، توبه اي خالص، اميد است [با اين كار] پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايي از بهشت كه نهرها از زير درختانش جاري است، وارد كند.»
پيرامون اين آيه بحث ها و روايات تاريخي و كلامي زيادي وجود دارد كه براي اطلاع از آنها مي توانيد به كتب تفسير و منابع فقهي مراجعه كنيد. در اين مجال كوتاه، تنها يكي از كاربردي ترين روش هاي عمل به اين دستور الهي و نتيجه آن به حضورتان تقديم مي شود. باشد كه در دل هاي سياه ما غرق شده گان در گرداب عادات سخيف انساني كارگر افتد:
جواد عنايتي، يك بسيجي از اهالي كاشان، در بهار سال 1363 هجري شمسي، تصميم مي گيرد به فرمان الهي در سوره تحريم عمل كند و اين تصميم خود را اين گونه مكتوب مي كند:
اين جانب جواد عنايتي در روز يكشنبه، تاريخ 9 /2/ 63 در ساعت 5/5 بعد از ظهر توبه كردم و از اين تاريخ به بعد هرگز دنبال گناه نمي روم.
جناب جواد عنايتي، حدود دو سال و نه ماه بعد، به تاريخ ۲۱ دي ماه سال ۱۳۶۵ طي عمليات كربلاي ۵ در شلمچه مزد خود را دريافت مي كند و بال در بال فرشتگان مي گشايد.
.: Weblog Themes By Pichak :.